Sunday, January 21, 2007


زنان سرپرست خانوار، فقيرترين فقرااعتماد: گروه اجتماعي، بنفشه سام گيس؛ در حالي که مواد 95، 96 و 97 قانون برنامه چهارم توسعه با واژگان متفاوت و در تمام بندهاي خود بر ضرورت توانمندسازي و ايجاد چتر حمايتي براي زنان سرپرست خانوار به عنوان جمعيت زير خط فقر تاکيد کرده، در حال حاضر از مجموع يک ميليون و 200 هزار زن سرپرست خانوار که زير خط فقر قرار داشته و با وضعيت نامساعدي تکفل اعضاي خانواده خود را بر عهده گرفته اند، فقط 800 هزار نفر تحت پوشش دو نهاد حمايتي قرار دارند (147 هزار نفر تحت پوشش سازمان بهزيستي کشور و مابقي تحت پوشش کميته امداد) و 400 هزار نفر در نوبت دريافت خدمات ايستاده يا به حال خود رها شده اند. از سوي ديگر آمار يک ميليون و 200 هزار نفري زنان سرپرست خانوار آمار رسمي و اعلام شده از سوي منابع دولتي است که طي 3 سال گذشته همواره ثابت بوده در حالي که فقط با بررسي وضعيت طلاق در کشور مي توان دريافت که سالانه 60 هزار زن بر اثر طلاق، از شريک زندگي شان جدا مي شوند و اگر در خوشبينانه ترين حالت فقط 50 درصد از اين زنان به جمع زنان سرپرست خانوار که نيازمند کمک هاي حمايتي هستند ملحق شوند، سالانه حداقل 30 هزار زن که به دليل طلاق مجبور به سرپرستي و تامين معاش خود مي شوند به جمع زنان سرپرست خانوار افزوده مي شود. به گفته پرويز زارعي مديرکل دفتر زنان و خانواده سازمان بهزيستي کشور از مجموع 147 هزار زن سرپرست خانوار که تحت پوشش سازمان بهزيستي کشور قرار دارند 36 درصد به علت فوت همسر، 42 درصد به علت از کارافتادگي همسر، 7 درصد به علت طلاق يا اعتياد همسر و 7 درصد به دليل مفقودالاثر بودن همسر يا ساير دلايل (از جمله سربازي يا بيماري موقت يا صعب العلاج همسر) به نان آوران خانه تبديل شده اند. با ارائه اين آمار، اين پرسش را مي توان مطرح کرد که آيا هيچ تحقيق مدوني در کشور انجام گرفته که بر مبناي نتايج آن اين آمار قابل ارائه باشد که هرساله چه تعداد زن به دلايل برشمرده؛ فوت، از کارافتادگي، طلاق، اعتياد، فرار، سربازي و بيماري همسران خود ناچار به پذيرش سرپرستي خانوار شده و به جمعيت زنان سرپرست خانوار افزوده مي شوند؟ با اطمينان ممکن است که به اين پرسش پاسخ منفي داد زيرا اگر غير اين بود آمار زنان سرپرست خانوار نيازمند پوشش هاي حمايتي به مدت سه سال ثابت باقي نمي ماند. پرويز زارعي مي گويد؛ «معلوم نيست چه تعداد از زنان مطلقه يا زناني که به هر علت ناچار به تامين معاش خانواده مي شوند در آن حد نيازمند هستند که تحت پوشش سازمان هاي حمايتي قرار بگيرند. ما زنان سرپرست خانواري داريم که تمکن مالي دارند، شاغل هستند، مستمري بگير هستند و اين زنان نمي توانند تحت پوشش سازمان هاي حمايتي قرار بگيرند. از سوي ديگر بسياري از اين زنان مايل به اينکه تحت پوشش سازمان هاي حمايتي قرار گيرند، نيستند. در واقع زناني که تحت پوشش سازمان بهزيستي يا کميته امداد قرار دارند غالباً زناني هستند که مراجعه کرده و شخصاً تشکيل پرونده داده اند. البته تعدادي هم توسط افراد نيکوکار معرفي مي شوند و ما آنها را شناسايي مي کنيم اما در مجموع نظام شناسايي ما چندان قدرت ندارد و بايد منتظر مراجعات مددجويان بمانيم.» 10 درصد دفترچه بيمه خدمات درماني ندارند10 درصد از زنان سرپرست خانواري که تحت پوشش سازمان بهزيستي کشور قرار دارند هنوز موفق به دريافت دفترچه بيمه خدمات درماني نشده اند. پرويز زارعي مي گويد؛ «اگر اعتبار هر دفترچه را 40 هزار تومان در سال محاسبه کنيم و جمعيت فاقد دفترچه بيمه خدمات درماني 14 هزار زن باشند که هر کدام به طور ميانگين 5/3 نفر را تحت تکفل دارند، جمعيت کل افراد فاقد دفترچه که در قبال آنها مسوول هستيم حدود 49 هزار نفر خواهد بود و اعتبار مورد نياز براي تامين اين دفترچه ها رقمي در حدود يک ميليارد و 960 ميليون تومان را بالغ مي شود. البته اين اعتبار تامين شده و در صورت تخصيص آن به سازمان بيمه خدمات درماني 49 هزار نفر باقي مانده هم تا پايان سال 85 صاحب دفترچه بيمه خدمات درماني خواهند شد.»سال 86 ، 7 هزار نفر پذيرش مي شوندچندي پيش يکي از مسوولان سازمان بهزيستي کشور اعلام کرد در صورت افزايش 10 درصدي بودجه سازمان بهزيستي کشور در سال 86، هيچ افزايشي براي مستمري مددجويان امکان پذير نيست. زارعي در پاسخ به اين سوال که در سال 86 پذيرش چند نفر از زنان سرپرست خانواري که در نوبت دريافت خدمات ايستاده اند امکان پذير خواهد بود، مي گويد؛ «امسال 62 ميلياردتومان اعتبار در اختيار ما قرار گرفت که براي کمک هاي مستقيم به اين زنان هزينه شود. ما هر سال حدود 7 هزار خانواده جديد را مي توانيم پذيرا باشيم چون هر سال به همين تعداد توانمند شده و از پوشش ما خارج مي شوند. البته درخواست کرديم که اعتبار سال 86 دو برابر افزايش يابد تا بتوانيم تمام پشت نوبتي ها را مشمول دريافت خدمات کنيم. اما شنيده ايم قرار است اعتباري بيش از سال گذشته در اختيارمان قرار دهند تا بتوانيم حدود 20 درصد، حداقل 14 هزار خانواده را پذيرش کنيم.»روزنه يي به تاريکيسازمان بهزيستي کشور 147 هزار خانواده زن سرپرست با ميانگين 5/3 نفر اعضاي تحت تکفل را تحت پوشش و 60 هزار خانواده را در نوبت دريافت خدمات دارد. هر خانواده مددجو هر ماه 25 الي 50 هزار تومان به عنوان مستمري دريافت مي کند. زارعي اذعان مي دارد مصوبه مجلس مبني بر پرداخت مستمري معادل 50 درصد حداقل دستمزد هنوز به دليل کمبود اعتبار قابليت اجرا پيدا نکرده است. در واقع اجراي اين مصوبه هم اکنون که دهمين ماه از سال 1385 پايان يافته، 22 ماه تاخير را پشت سر گذاشته زيرا بر مبناي قانون برنامه چهارم توسعه دولت موظف بوده از ابتداي اجراي برنامه، افزايش مستمري به ميزان 50 درصد حداقل دستمزدها را براي زنان سرپرست خانوار عملي سازد و سکوت مجلس در برابر قانون شکني دولت آن هم به مدت 22 ماه جاي سوال دارد. در واقع بايد اعتراف کرد که دشوارترين بخش از زندگي 147 هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزيستي، مشکلات معيشتي و سکونت آنان است. به گفته زارعي 42 درصد از زنان سرپرست خانواري که تحت پوشش سازمان بهزيستي کشور قرار دارند فاقد مسکن ملکي هستند. بر مبناي تحقيقي که چندي پيش در شهر تهران انجام شده اين زنان و اعضاي خانواده آنان از لحاظ وضعيت دريافت کالري نسبت به متوسط جامعه حدود 40 درصد پايين تر هستند. زارعي اشاره مي کند که با وجود افزايش اعتبارات ويژه مستمري، هم اکنون سقف مستمري ها به «50 هزار تومان» رسيده است؛ 50 هزار تومان براي يک خانواده 5 نفره، 40 هزار تومان براي يک خانواده چهار نفره، 30 هزار تومان براي يک خانواده 3 نفره و 25 هزار تومان براي يک خانواده دو يا يک نفره. «نفر» در فرهنگ واژگان سازمان بهزيستي کشور سن و سال نمي شناسد. «نفر» مي تواند يک کودک شيرخواره يا يک جوان 20ساله يا يک فرد ميانسال 50ساله باشد و اين «نفر» صرف نظر از هر سن و سال مشمول يک مستمري ثابت و بدون تغيير مي شود. آنچه به طور تقريب مي توان گفت اينکه به ازاي هر يک از اعضاي خانواده، حدود 10 هزار تومان مستمري پرداخت مي شود. 10 هزار تومان براي زندگي در هر نقطه از کشور، چه کلانشهر تهران باشد با قيمت هايي که قامت را مي شکند و چه دورافتاده ترين نقطه ايران. در چنين شرايطي هيچ باعث حيرت نيست که اعضاي خانواده هاي زن سرپرست بيش از ساير خانواده ها در معرض آسيب هاي اجتماعي قرار دارند، چرا که چاشني مستمري ناچيز بهزيستي، درآمدهاي نزديک به صفري است که اين زنان از راه ساده ترين و کم خرج ترين و البته نازل ترين مشاغل کسب مي کنند. خرد کردن سبزي، پاک کردن حبوبات، کار در منازل، شست وشوي لباس، دوخت دستگيره و لوازم پارچه يي آشپزخانه آنقدر درآمد ندارد که حتي قادر به رقابت با مستمري ماهانه بهزيستي باشد. دو سال پيش وقتي که اصطلاح «زنان سرپرست خانوار، فقيرترين فقرا» بر سر زبان ها افتاد هيچ يک از مسوولان خرده نگرفتند که چرا چنين انگي بر زنان سرپرست خانوار وارد مي شود؛ زناني که آنقدر فقيرند که همه شان در اولويت دريافت سهام عدالت قرار گرفته اند. در واقع وقتي مديرکل دفتر زنان و خانواده سازمان بهزيستي کشور هم قبول دارد که 147 هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش اين سازمان فقيرترين فقرا هستند، جاي کدام انتقاد باقي مي ماند؟

Tuesday, January 16, 2007

چپ جدید باید سوسیالیستی باشد - ۱


سلسله بحث های چپ های آلمان چپ جدید باید سوسیالیستی باشد - ۱
Hans Modrow - مترجم: ناهید جعفرپور
• در ۳۰ آگوست ۱۹۱۴ رهبری حزب سوسیال دموکرات آلمان تغییر موضع اساسی داد و فراخوان "دفاع از میهن" را منتشر کرد. در تاریخ ۲ دسامبر همان سال، کارل لیبکنشت به عنوان تنها رای در مجلس رایش بر علیه موافقت با اعتبار های جنگی به پا خواست ...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com شنبه ۲٣ دی ۱٣٨۵ - ۱٣ ژانويه ۲۰۰۷
توضیح : چگونه اعتراضات و مقاومت ها شکل می گیرند؟ اهداف استراتژیک چپ های آلمان که بتوان بر مبنی آن حرکت نمود کدامند؟ چه چیزی باعث می شود که مردم برای اعتراض به خیابانها گسیل شوند و همزمان چه موانعی از آمدن آنها جلوگیری می کند؟ حزب جدید چپ آلمان چه نقشی را باید بازی کند؟ تمامی این پرسش ها در کنفرانس بین المللی رزا لوگزامبورگ در برلین مورد بحث و گفتگو قرار گرفت و نمایندگان احزاب و سازمانهای چپ آلمان در این کنفرانس نظرات خویش را اعلام نمودند. درنوشته زیر به نظرات هانس مودرو دبیر اول افتخاری حزب چپ "پ د اس" در این باره توجه می نمائیم. تاریخ جنبش کارگری آلمان از آغاز تا به امروز سراسر از انشعابات و ائتلافات و مبارزات دائمی در جهت گرفتن آراء انتخاباتی و تلاش های فراوان در جهت رسیدن به وحدت و یکپارچگی چپ هاست. برای درک تمامی آن گذشته ای که امروز هم بنوع خود تکرار می شود، مجبوریم اجمالا در ابتدا نگاهی کوتاه به تاریخ گذشته بیاندازیم. اما به علت تنوع وقایع، من در این نوشته تنها به برخی از وقایع مهم تاریخ آلمان اشاره می کنم. در انتخایات ۱٨۷۵ آلمان یعنی چهار سال بعد از تاسیس رایش آلمان (پادشاهی آلمان) با ۴۱ میلیون شهروند و ٨،۱ میلیون شهروند دارای رای، کاندیداهای سوسیال دمکراتها در حدود ۶،٨ درصد آراء را یعنی ٣۵۰۰۰۰ رای را بخود اختصاص دادند. طبق قوانین انتخابات رایش آنها تنها به ۹ نماینده از ٣۹۷ نماینده مجلس احتیاج داشتند که چیزی در حدود ۲،٣ درصد کرسی های مجلس می شد تا بتوانند صدای چپ را از مجلس رایش بگوش همه برسانند و به این کار موفق شدند. در سال ۱۹۰۴ در منطقه زاکسن طرفداران ببل - لیبکنشت در حدود ٣۵% آراء انتخابات را بخود اختصاص دادند. این موفقیت آنهم تنها در یک شهر آلمان در واقع پشتوانه ای بود برای آینده سوسیال دمکرات های آلمان. درتاریخ ۲۹ آگوست ۱۹۰۷ کنگره بین المللی سوسیالیست ها در اشتوتگارد از طبقه کارگر خواست که هر کاری را انجام دهد تا مانع جنگ شود و سپس این کنگره اعلام نمود که: در صورتیکه جنگ در گرفت، باید هر آن چه که در توان است انجام داد تا جنگ به پایان برسد تا بدین وسیله از بحران سیاسی و اقتصادی ای که در اثر جنگ پدید آمده است برای بسیج مردم استفاده نمود و از این طریق به پروسه انهدام رهبریت طبقاتی سرمایه داری شدت و حدت و سرعت بخشید. در نوامبر ۱۹۱۲ همان کنگره کاراکتر جنگ احتمالی را جنایتی دیوانه وار تجزیه و تحلیل نمود. در ماه آگوست ۱۹۱۲ ببل در مجلس شهر درسنر اعلام نمود که: "من می خواهم دشمن تا سر حد مرگ این جامعه بورژوازی و این نظم دولتی بمانم تا اینکه آن را در شرایط وجودیش مدفون کنم و اگر بتوانم آنرا منهدم کنم." در ماه یولی ۱۹۱۴ در بسیاری از شهرهای آلمان تظاهرات ضدجنگ انجام پذیرفت و سپس در ٣۰ آگوست همان سال رهبریت حزب تغییر موضع اساسی داد و فراخوان "دفاع از میهن" را داد. در تاریخ ۲ دسامبر ۱۹۱۴ کارل لیبکنشت به عنوان تنها رای در مجلس رایش بر علیه موافقت با اعتبار های جنگی برخواست. سپس رزا لوگزامبورگ، کلارا ستکین و فرانس مرینگ اعلام پشتیبانی از لیبکنشت نمودند. این اپوزیسیون چپی که در حزب سوسیال دمکراسی شکل گرفت، موفق شد در ۱٨ ژانویه ۱۹۱۷ با آراء ۲۹ بر علیه ۱۰ بر نظر رهبریت حزب پیروز شود. گروه اسپارتاکوس طرفدار لیبکنشت و رزالوگزامبورگ به خواست های کنگره بین المللی سوسیالیست ها امین ماند و مبارزه برای پایان دادن به جنگ را به پیش برد. آنها همچنین با وجود داشتن نظرات انتقادی اما اعلام پشتیبانی از انقلاب اکتبر روسیه نمودند. در برنامه آنها که در نوامبر ۱۹۱٨ نوشته شد آمده است که: "انقلاب پرولتری می تواند تنها مرحله به مرحله و قدم به قدم در پیچ و خم تجربیات تلخ و شیرین شکست ها و پیروزی ها به شفافیت و بلوغ برسد". گروه اسپارتاکوس از همان آغاز پیروز نشد بلکه این امر در پایان انقلاب اتفاق افتاد. در تاریخ ٣۰ دسامبر ۱۹۱٨ کنفرانس گروه اسپارتاکوس در ساختمان امروزی مجلس برلین تصمیم گرفت که حزب کمونیست آلمان را تاسیس کند. در این کنفرانس رزالوگزامبورگ در سخنرانی اش در باره برنامه حزب جدید کمونیست آلمان اعلام نمود که: "ما مجددا در کنار مارکس و زیر پرچمش قرار گرفته ایم". ادامه دارد

برای جهانی بدون تسلیحات اتمی


برای جهانی بدون تسلیحات اتمی
Zia Mian - مترجم: ناهید جعفرپور
• انسانها و دولت ها باید بالاخره قبول کنند که: تمامی تسلیحات اتمی مشابه هم، غیر اخلاقی، غیر قانونی، نامشروع و خطرناکند و در نهایت تمامی تسلیحات اتمی اسلحه ای هستند در خدمت ترور انسانها و تمامی موجودات روی این کره خاکی. تسلیحات اتمی پیغام آور مرگ و نیستی اند ...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com آدينه ۲۲ دی ۱٣٨۵ - ۱۲ ژانويه ۲۰۰۷
در باره نویسنده: ضیا میئن فیزیکر و یکی از مسئولین پروژه 'Program on Science and Global Security' در دانشگاه پرینستون است و در مدرسه ویلسون در باره مشکلات بین المللی و افکار عمومی مقالاتی تهیه و تدریس می کند. این مقاله در اول دسامبر ۲۰۰۶ در روزنامه پرینستون منتشر شده است. اولین قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۶ استخراج شد. این مجمع در آن زمان هنوز در سایه بمب باران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط آمریکا قرار داشت. از این رو خواست یک نقشه و یا یک طرح که "چگونه می توان تسلیحات اتمی و تمامی دیگر تسلیحات کشتار جمعی را از تسلیحات ملی خارج نمود"، برای این سازمان هنوز در مرحله نخست قرار داشت. سه شنبه گذشته (اواخر نوامبر) کوفی عنان به واقعیتی وحشتناک اشاره نمود : اینکه جهان بعد از ۶۰ سال هنوز طرحی برای این مشکل ندارد و نمی داند که چگونه می توان این "تهدید جدی و استثنائی برای موجودیت انسانها" را از بین ببرد. بلکه بر عکس بجای نابودی تسلیحات اتمی، روز بروز خطر آن بیشتر می شود و حتی این خطر کشور به کشور گسترش می یابد. در ابتدا تنها کشور آمریکا دچار این مشکل بود وچندین اسلحه اتمی در اختیار داشت. امروز اما ما در شرایطی قرار گرفته ایم که آمریکا و روسیه با هم در حدود ۱۰۰۰۰ اسلحه اتمی در اختیار دارند. قدرت های اتمی در این فاصله عبارتند از بریتانیا، فرانسه، چین، اسرائیل، هندوستان، پاکستان و به احتمال قوی کره شمالی. البته کشور های دیگری هم در تلاشند که به این جمع بپیوندند. دکتر محمد البرادی رئیس سازمان انرژی اتمی به مردم جهان اخطار می کند که بطور معمول در حدود ۲۰ تا ٣۰ کشور صاحب تاسیسات اتمی در این موقعیت قرار دارند که هر زمان بخواهند، می توانند در کوتاه مدت تسلیحات اتمی تولید نمایند. اگر یک چنین کشوری از دانش اتمی برخوردار باشد و دانشمندانی با ذخایر خوب در اختیار داشته باشد و یا اتفاقی به تکنولوژی لازم دسترسی پیدا نماید و یا خود را از سوی کشوری دیگر که صاحب تسلیحات اتمی است مورد خطر بداند و یا رهبریت کشورتغییر کند و یا منافع ناسیونالیستی اش ایجاب کند و.... تمامی این فاکتور ها می تواند توازن را بسیار ساده به هم زند. اما چگونه مسائل به یک چنین فاکتورهائی ختم می شوند؟ اولین بخش پاسخ من این است که: تمامی کشورهائی که تلاش داشتند و هنوز تلاش می کنند که صاحب تسلیحات اتمی بشوند، از دو خصلت مشابه برخوردارند: اول اینکه آنها از دمکراسی بیزارند و دوم اینکه توجه ای به ملتشان ندارند. هر کشوری که تسلیحات اتمی می سازد این کار را در خفا انجام می دهد و از ملتش پنهان می کند و نمی خواهد که ملتش از این امر آگاه شود. هیچ کشور صاحب تسلیحات اتمی از ملتش برای اینکارسئوال نکرده و در این باره با آنها صحبت نمی کند و علاقمند نیست که بداند آنها چه می گویند و هیچگاه از عواقب منفی آن و این احتمال که اگر تمامی نقشه ها به یک جنگ اتمی بیانجامد چه میشود، با آنها مشورت نمی کند. انسانهای بسیار قلیلی در این کشور ها از آنچه که در مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۶۱ مطرح گردید آگاهند. در آنجا گفته شد: "هر کشوری که تسلیحات اتمی و یا تسلیحات ترمواتمی بکار برد، منشور جامعه ملل را خدشه دار می کند و بر علیه قوانین حقوق بشر حرکت نموده و این کارش جنایت بر علیه انسانیت و تمدن است". دومین بخش پاسخ من این چنین است: هر دولت صاحب تسلیحات اتمی ادعا می کند که از اسلحه اش تنها برای ترساندن استفاده می کند. در سال ۲۰۰۴ پایول روبینسون رئیس "ساندیا ناسیونال لابوراتوری" در باره واژه "ایجاد ترس" توضیحاتی داد. رابینسون خودش یکی از مسئولین ساخت بمب اتم آمریکا می باشد. وی چنین توضیح می دهد که: "ریشه این لغت "دترنسه" ایجاد ترس از زبان لاتین بر می خیزد: "تره" در لاتین به مفهوم کسی را بیش از حد بترسانیم و در واقع انسان را بیاد کلمه بریتانیائی "ترور" می اندازد. در واقع هم این ترور از همان واژه "تره" بر می خیزد. کوتاه بگویم "دتر" به مفهوم وحشت انداختن از کلمه ترور کردن بر می خیزد . بعد از این تعریف قاعدتا هیچ کس نباید متعجب باشد که "تروریست ها" تلاش می کنند از تسلیحات اتمی برخوردار شوند. همه چیز تغییر خواهد نمود اگر که ما بخواهیم عصر اتم را به واقع پشت سرنهیم ونوآوری های بی خطرهمسان تولید کنیم. انسانها و دولت ها باید بالاخره قبول کنند که: تمامی تسلیحات اتمی مشابه هم، غیر اخلاقی، غیر قانونی، نامشروع و خطرناکند و در نهایت تمامی تسلیحات اتمی اسلحه ای هستند در خدمت ترور انسانها و تمامی موجودات روی این کره خاکی. تسلیحات اتمی پیغام آور مرگ و نیستی اند. کوفی عنان می گوید: "یک چنین منطق پایه ای می تواند مقدمات لازم را برای "استراتژی مشترک جهانی" فراهم سازد تا بدین وسیله در هر دو جبهه همزمان پیشرفت هائی حاصل شود". منظور کوفی عنان از هر دو جبهه "عدم گسترش تسلیحات اتمی" از یک سو و خلع سلاح اتمی از سوی دیگر است. یک چنین تلاش هائی بطور مثال همان پروژه دانشگاه پرینستون است: 'Program on Science und Global Security' در واقع این پروژه نتیجه کارمشترک میان کارشناسان مستقل بین المللی است که در باره "مواد اتم زا" کار و تحقیق می کنند. کارشناسان از ۱۵ کشور مختلف که برخی ازآنها تسلیحات اتمی دارند در این نهاد گرد هم جمع شده اند. وظیقه این کارشناسان این است که امنیت تمامی مکانهائی را که در آن اورانیوم غنی شده و پلوتونیوم (اساس اصلی تسلیحات اتمی) نگهداری می شوند، فراهم سازند و برای تقلیل تولید این مواد تلاش نمایند. موفقیت این طرح به مفهوم مواد اتمی هر چه کمتر و کشورهای هرچه کمتر صاحب تسلیحات اتمی است. همچنین این طرح اگر موفق شود دست تمامی کسانی که قصد دارند از تسلیحات اتمی برای مقاصد تروریستی استفاده کنند بسته خواهد شد. اطلاعات بیشتر در این مورد را می توان در گزارش زیر دریافت نمود: IPFM (Global Fissile Material Report ۲۰۰۶) اما هر آنچه که گفته شد تمامی مشکل نیست. هنوز برای پرسش های بزرگتر پاسخی یافت نشده است. رئیس سازمان انرژی اتمی اخطار می دهد و می گوید: "از کشوری حرکت کنیم که صاحب تاسیسات "صلح آمیز" اتمی است و اورانیوم را برای مقاصد غیرنظامی غنی می کند. حال اگر این کشور به هردلیلی تصمیم بگیرد دیگربه وظیفه خویش مبنی بر عدم گسترش تسلیحات اتمی جامه عمل نپوشاند، این کشور می تواند در مدت فقط چند ماه بمب اتم بسازد. اغلب کارشناسان پروژه فوق با این نظر البرادی هم قولند. اگر آن شود که البرادی می گوید، چگونه جهان آزاد از تسلیحات اتمی می تواند این ریسک را کند و از تاسیسات اتمی برای تامین انرژی استفاده کند؟ دومین مشکل بزرگتر به آمریکا ربط پیدا می کند. چگونه می توانند کشورهای دیگر و تمامی انسانهای کره خاکی احساس امنیت کنند زمانیکه آمریکا تنها بدنبال منافع جهانی اش است و در این موقعیت قرار دارد که در سرتاسر جهان بشدت با ابزار پیشرفته نظامی اش به هر کجا که می خواهد حمله کند؟ این مشکل همچنین در باره قدرت های منطقه ای دیگرهم که از پتانسیل کمتری نسبت به آمریکا برخوردارند صادق است. پاسخ این پرسش هم می توان در سازمان ملل متحد جستجو نمود. درمنشور جامعه ملل آمده است که: "تمامی دولت های عضو سازمان ملل متحد اجازه ندارند در مناسبات بین المللی خود برای استقلال سیاسی و مسائل داخلی کشور های دیگر تهدیدی باشند و بر علیه آنان به خشونت دست یازند". اگر تمامی کشورها بخصوص کشورهای قدرتمند به منشور سازمان ملل پایبند باشند شاید بتوان کلید حل مشکلات دیگر را پیدا نمود و به آسانی بدان دست یافت.

Sunday, January 07, 2007

نه بمب، نه تحريم، نه جنگ، نه خفقان و سرکوب!
گاز، نان، کار، رفاه، آزادى و برابرى ميخواهيم!
قطع گاز در سرماى شديد ايران گسترده است. خرم آباد٬ چهار محال٬ آذربايجان٬ سمنان٬ همدان٬ بيرجند٬ شهرهای مختلف کردستان٬ همينطور کارخانجات و کارگاههاى متعدد٬ بيمارستانها٬ ادارات٬ مدارس و محلات فقير نشين در نقاط مختلف ايران با کمبود سوخت و گاز و وسائل گرمائى در زمستان شديد ايران مواجه هستند و سرماخوردگى و بيماريهانى عفونى اولين نتايج اين وضعيت است. سرماى شديد صدمات زيادى به سيستم آب و فاضلاب در برخى شهرها زده است. صحبت از قطع برق است. مردم عصبانى اند و اعتراض در جامعه موج ميزند. مسئولان رژيم اسلامى مرتبا وعده ميدهند اما وضعيت تغييرى نکرده و کمبود گاز و قطع برق ممکن است تهران را هم دربربگيرد.
در هفته اخير مردم در شهرهاى کردستان با قطع گاز براى روزهاى متوالى روبرو بودند. روز سيزدهم ديماه تجمع صدها نفره مردم سقز در مقابل فرماندارى بسرعت به تظاهرات هزار نفره و درگيرى با نيروهاى رژيم اسلامى منجر شد. يورش نيروهاي سرکوب به مردم با واکنش محکم معترضين روبرو شد. مردم معترض شیشه های بانکها را خرد کردند٬ چند ماشين نيروهاى سرکوب را مورد تعرض قرار دادند و فرماندار و معاونش را گوشمالى دادند، به ساختمان شوراى اسلامي شهر يورش بردند و با اعضاى اين شورا درگير شدند. مردم سقز از جانباختن سه کودک و نوجوان بدليل آتش سوزى که ناشى از کمبود گاز و استفاده از نفت بود٬ بشدت خشمگين بودند. پاسخ رژیم خانه گردی و دستگیری حدود صدنفر از مردم بود. بنا به اخبار عناصر رژيم اسلامى٬ در حاليکه مردم با کمبود سوخت در سرماى شديد و زير بيست درجه مواجه هستند٬ در مرز عراق نفت را به قيمت بالا ميفروشند. در اعتراض به اين چپاول مزدوران رژيم مردم مريوان دست به اعتراض زدند و با نيروهاى سرکوبگر درگير شدند. بيمارستانها و بيماران٬ محلات٬ ادارات و منازل در سرماى شديد با نبود گاز و نفت مواجهند. صفهاى طويل مردم براى تهيه نفت در شهرهاى مختلف شروع شده است.

مردم!
ايران کشورى است که روى درياى نفت و گاز خوابيده است. مردم بدرست دولت را مسئول این وضعیت میدانند و خشم و نفرتشان متوجه حکومت است. حکومت بايد سرنگون شود. جمهورى اسلامى و نظام سرمايه دارى مسبب تمام مشقات گريبانگير مردم است. اين وضعيت را قبول نکنيد و متحدانه اعتراض کنيد. رژيم اسلامى و نهادهاى دولتى را زير فشار مستمر قرار دهيد. براى آزادى دستگيرشدگان دست به اقدام متحد بزنيد. در مقابل مراکز دولتى دست به تجمع بزنيد. در محلات متشکل شويد. در محله تان مجمع عمومى تشکيل دهيد و در باره قدمهاى اعتراض و اقداماتی که بايد صورت گيرد تصميم گيرى کنيد. نمايندگانتان را تعيين کنيد، مسئله را به رسانه ها بکشيد و حمايت بخشهاى مختلف جامعه را از مبارزات خود جلب کنيد. جمهورى اسلامى در مقابل اراده متحد شما تنها يک راه دارد؛ عقب نشينى!

حزب کمونيست کارگرى، کارگران و مردم را به اعتراض يکپارچه عليه رژيم اسلامى فراميخواند. حزب رژيم سرکوبگر و ارتجاعى جمهورى اسلامى را که عليه اعتراض برحق مردم تنها باطوم و زندان و شکنجه ميشناسد، قويا محکوم ميکند. حزب پيشروان کارگرى، فعالين سوسياليست و کمونيست و آزاديخواه را به دخالت فعال براى سازماندهى گسترده اعتراضات مردم در سطوح مختلف و مقابله با رژيم اسلامى فراميخواند!

سرنگون باد جمهورى اسلامى
آزادى، برابرى، حکومت کارگرى
زنده باد جمهوری سوسیالیستی

حزب کمونيست کارگرى ايران
۱۶ ديماه ۱۳۸۵- ۶ ژانويه ۲۰۰۶

Friday, January 05, 2007

فیلم کامل لحظات اعدام صدام را اینجا ببینید


با هدایت شبکه های تلویزیونی و بویژه "الجزیره"
پیامدهای اعدام صدام و تائید و ابراز خوشحالی نابخردانه مقامات ج.ا
اعراب سنی مذهب آماده
انتقام ازفارس ها میشوند
دو مصاحبه تلویزیون الجزیره با خواهر و پسرعموی صدام حسین که در اردن و لندن بسر می برند، آتش خشم و کینه علیه ایران و فارس ها را دامن زد و امریکا و انگلیس می روند تا از فضای بوجود آمده جبهه اعراب علیه ایران را که تونی بلر برضرورت آن در سفر اخیر به دوبی تاکید کرده بود تشکیل دهند.

درحالیکه درایران جدال بر سر آنست که چه کسی زودتر و بیشتر از اعدام صدام استقبال و یا ابراز خوشحالی کرده و چه کسی دیرتر، در تمام کشورهای عربی فضای تبلیغاتی به شدت علیه ایران در حال گسترش است. در ایران گلوی مطبوعات، تلویزیوهای خارج از کشور و اینترنت را چنان گرفته اند که مردم نمی دانند چه بلائی را حاکمیت برایشان تدارک می بیند. کافی است به اولین کشور عربی- حتی شیخ نشین های کوچک خلیج فارس- وارد شوید تا حال وهوای بشدت ضد ایرانی و بقول خواهر صدام حسین "فارس" ها دستتان بیآید.
فیلم مراسم اعدام صدام حسین بارها و بارها از تلویزیون های کشورهای عربی و بویژه از سوی تلویزیون پر نفوذ الجزیره پخش شده و به بهانه های مختلف تکرار می شود. این فیلم که بوسیله موبویل ضبط شده امروز از مهمترین خبررسانه های جمعی سرسر دنیا بوده است. در این فیلم افرادی در گروه اعدام صدام وجود دارند که شعارهایی به سبک صلوات های جمهوری اسلامی میدهند که پسوندهایش از خود صلوات هم طولانی تراست. آنها صراحتا فریاد مقتدا مقتدا سر میدهند و جهنم را برای صدام خواستار میشوند. آنها حتی یادی از محمد باقر صدر میکنند تا گروه ملایم تر شیعه نیز با خود همراه کرده باشند. صدام در چند ثانیه با خشم به سوی آنها بازگشته و می گوید: این اراجیف چیست می گوئید؟ او حتی موفق نشد که اشهد خود را به پایان برساند و صدای اشهد صدام – صلوات اعدام کنندگان و کشیدن سکوی اعدام از زیر پای صدام در هم آمیخت.
این تبلیغات هدایت شده به گونه ای در کشورهای مسلمان پیش برده می شود که گوئی "فارس" های شیعه صدام حسین ضد اسرائیلی را اعدام کرده اند!
دو مصاحبه تلویزیون الجزیره با خواهر و پسر عموی صدام حسین بر این حریق نفت پاشیده است.

اعدام صدام حسین بمب گذاری های گسترده اخیر درمناطق شیعه نشین را چنان در حاشیه قرار داده که اکنون سنی های عراق با افتخارعهد انتقام از اعدام کنندگان صدام می بندند. در میان اعراب سنی عراق بر سر زبان هاست که طرح نجات صدام و به قدرت بازگرداندن او در چند قدمی اجرای موفقیت آمیز بود که فارس ها به کمک امریکا او را با عجله در شب عید قربان اعدام کردند تا از به قدرت بازگشتن سنی ها در عراق جلوگیری کنند.
خواهرصدام حسین که از اردن با تلویزیون الجزیره مصاحبه می کرد با غرور از برادرش یاد کرده و او را صدام قهرمان لقب داد و این لقب اکنون در دهان مردم افتاده است. شرایط و فضا در میان اعراب مسلمان به گونه ایست که حتی حماس در فلسطین و حزب الله در لبنان جرات نکردند اعدام صدام حسین را تائید کنند!
پسر عموی صدام از لندن با الجزیره مصاحبه کرد. او با نفرت تمام "فارس" ها را در اعدام صدام مقصر اعلام کرد و در پایان مصاحبه اش نیز مدعی شد: ملت عراق با کشتار فارس ها و امریکائی ها جوی خون در عراق راه خواهد انداخت.
همه کشورهای عرب برای باز کردن این توپخانه تبلیغاتی منتظر اعلام موضع عربستان سعودی در برابر اعدام صدام حسین بودند. وقتی عربستان تلویحا این اعدام را محکوم کرد، توپخانه های تلویزیونی به سمت ایران آغاز به کار کردند.
روزنامه گلف نیوز روزگذشته در صفحه اول خود عکس بزرگی از دختر صدام در حال سخنرانی در "امان" پایتخت اردن هاشمی منتشر کرده و در زیر آن جمله ای را از قول وی ازمردم عراق و عرب در محکوم کردن اعدام صدام تشکر کرد و قول داد که انتقام اعدام پدرش را بگیرد.
دولت عراق که اعدام صدام را نقطه عطفی در قطع امید کردن سنی ها از او و همراه شدن آنها با دولت انتقالی میدانست چنان با مشکل بزرگتری روبرو شده است که دستور داده است تا تهیه کنندگان فیلم موبایل شناسایی و مجازات شوند.
تا کنون هیچگاه بحث سنی و شیعه اینقدر صریح و در تقابل همدیگر ذکر نشده بود که امروز پس از اعدام صدام و درپی فاش شدن حضور و دخالت شیعیان در اعدام صدام مطرح میشود.
تلویزیون "الحره" که دست پخت امریکاست و وزارت دفاع امریکا آن را راه انداخته است، بعنوان گزارش های خبری خود، در ارتباط با اعدام صدام حسین عمدتا فیلم هائی را پخش می کند که مربوط به دوران جنگ با ایران است. از جمله نکاتی که به کرات روی آن تاکید می شود دستور صدام برای بریدن گوش سربازانی است که از جبهه جنگ با ایران فرار کرده بودند. تصاویری از این سربازان گوش بریده را نیز همین تلویزیون بارها پخش کرده است


اعدام صدام حسین و بی تفاوتی مدافعین لغو حکم اعدام
مرجان افتخاری
30.12.2006
دادگاه صدام حسین در 5 نوامبر پایان یافت و امروز 30 دسامبر خبر اعدام او تیتر اول تمام رسانه-های گروهی بین المللی بود. از ابتدای دستگیری و تشکیل دادگاه، حکم اعدام او با توجه به قوانین قضائی در عراق آشکار بود.
صدام حسین یکی از صدها دیکتاتوری بود که با کودتا قدرت را در عراق بدست گرفت و 35 سال چون هر دیکتاتور دیگری با ایجاد سیستم مخوف پلیسی- نظامی مردم زحمتکش و درد مند عراق را به وحشیانه ترین شکلی سرکوب کرد. سیستمی که به هیچ فرد، گروه و حزبی حق اظهار وجود نداد.
در طی این سال-ها،همه روشنفکران، دانشجویان، کارگران و مردم عراق زیر فشار دهشتناک سیستم پلیسی و ترسناک رژیم صدام قرار داشتند. جنایات این رژیم و نقش مستقیم صدام حسین در رابطه با کشتار شیمیائی بیش از 5000 نفر زن،مرد و کودک بیگناه کرد در تاریخ جنایات بشری دنیا ثبت شده است.
سیستم نظامی و سرکوب صدام فقط منحصر به مردم عراق نبود. جاه طلبی و قدرت طلبی جزء خصوصیات بارز و شخصیتی صدام بود، تا آنجا که سودای رهبری دنیای عرب را در سر داشت. جنگ 8 ساله ایران–عراق ( بدون اینکه دخالت-ها و صدور انقلاب اسلامی رژیم ایران را فراموش کنیم) که فقط 1 میلیون نفر کشته برای ایران به جا گذاشت و حمله به کویت بیانگرروشنی از ویزگی-ها شخصیتی صدام و رژیم او بود. هدف این نوشتار بررسی حمایت-های نظامی و مالی کشور-های ارویائی، آمریکا و عربستان سعودی و تشویق صدام در مقاطع خاص و بر اساس منافع این کشور-ها نیست. هدف این مقاله بر خورد به مبانی و یا اصولی است که برای ما نهادینه نشده و بطور سطحی و شعار گونه به آن برخورد میکنیم

دیکتاتوری مطلق رژیم صدام، سیستم هولناک پلیسی، قتل عام-های دسته جمعی، شکنجه، زندان و اعدام مردم بیگناه عراق توسط این رژیم بر هیجکس پوشیده نیست. همه مردم دنیا کاملا آگاهند که صدام حسین و رژیم او جز ترس و وحشت، فقر و بدبختی برای مردم عراق هیچ چیز دیگری نداشت. هر آنچه که از سرکوب و سیستم ترور و وحشت صدام گفته و نو.شته شود باز کم است، ولی هیچ چیز نمیتواند توجیح کننده سکوت عمیق احزاب، سازمان-ها،گروه-های سیاسی و مدافعین حقوق بشر باشد. تقریبا 2 ماه است که هیچ یک ازاین جریانات در این مورد اظهار نظر نکرده-اند. این سکوت به چه معنی است؟ در طول این مدت کمترین عکس العمللی از طرف احزاب و گروه-های سیاسی که لغو حکم اعدام را در برنامه خود قرار داده-اند و مدافعین حقوق بشر دیده نشد.

آیا این به آن معنی نیست که ما دچار دو گانگی هستیم؟ آیا این به آن معنی نیست که این دیدگاه از نظر تفکری در ما رشد نکرده و هنوز در این مورد دچار تزلزل هستیم؟. در این میان تنها اتحادیه اروپا و بویژه نخست وزیر اسپانیا اعتراض خود را بعنوان یک اصل اعتقادی ابراز داشتند. همانطور که توضیح داده شد هیچکس و یا هیچ گروهی از صدام دفاع نکرده و نمی کند ولی در این ماجرا ما باید از آنچه که به آن اعتقاد داریم، آنجه که فکر میکنیم جزء اصول تفکری ما است دفاع میکردیم. " لغو حکم اعدام و مخالفت با آن"

محکوم کردن حکم اعدام صدام و یا هر دیکتاتور دیگری به معنی دفاع از فاشیست-ها و مخدوش کننده مواضع سیاسی ما نیست. بر عکس بیانگر این موضوع است که اعدام این مجازات قرون وسطائی و غیر انسانی را که هنوز در بسیاری از کشور-های دنیا اجرا میشود محکوم میکنیم. و مخالف قوانین قضائی بجا مانده ازآداب و رسوم مذهبی دوران برده-داری و فئودالیسم هستیم.
اعدام صدام و بی تفاوتی ما باز گو کننده این موضوع است که پای ما لنگ است و جاده بس دراز.

Eftekhari_Marjan@hotmail.com


ذبح اسلامی صدام در عید قربان

ذبح اسلامی صدام در عید قربانفریدون گیلانی
gilani@f-gilani.com
سحرگاه روز عید قربان که حاجیان جدید و بازنشسته و پیروان « ذات واجب الوجود » به شیوه ی ابراهیم گوسفند قربانی می کنند تا خون تقدیم آن « ذات » کنند ، صدام حسین را مثل گوسفند قربانی کردند . تفاوتش این بود که سرش را گوش تا گوش نبریدند و حلق آویزش کردند که این ، بخصوص رسم فرقه ی شیعه در مقابل مخالفان است . چند روز پیش ، جشن تولد مسیح بود و فردا که یکشنبه سی و یکم و روز بعد از عید قربان باشد ، به ارزش میلیاردها دلار باروت و ترقه های مدرن منفجر می کنند تا سال جدید میلادی را جشن بگیرند و مسیحیان به وجد آیند . بد نیست این را هم بدانیم که برای حفظ امنیت سه میلیون حاجی جدید و مکرر ، دولت عربستان سعودی که از حلقه به گوش ترین نوکران آمریکا است ، یک میلیارد دلار هزینه کرده و سیستم امنیتی سراسر جهان ، بخصوص اروپا و آمریکا ، در روزهای اشتغال مردم به مراسم و آئین های مذهبی اسلامی و مسیحی، میلیاردها دلار دیگر ، هزینه شده است . می شود نتیجه گرفت که دادگاه عالی ! مستقر در کاخ سفید ، می دانست که باید صبح روز عید قربان و در آخرین روز سال 2006 ، که اکثریت پیروان مسیح و محمد به خرید و جشن و پایکوبی و رفت و آمد و سفر و به جا آوردن آئین های مذهبی مشغول اند ، صدام حسین باید در سحرگاه اوج این اشتغال عمومی ، ذبح شود.
ساعت سه و پنج دقیقه صبح به وقت گرینویچ که حدود ساعت شش صبح به وقت عراق و دو نیم صبح به وقت اروپای مرکزی باشد ، محافظه کاران جدید طاس رضایت بخشی را با آیت الله های شیعه انداختند به این امید که جفت شش به زمین بنشیند ، اما به احتمال قوی یک و دو از کار در آمده است . زیرا ، بدون برو برگرد ، و بنا به استراتژی محافظه کاران جدید ، جنگ و خون ریزی و فعال شدن هر دو طرف درگیری که در این استراتژی گنجانده شده است ، به حد غیر قابل تصوری ، تشدید خواهد شد .
از حدود ده روز پیش از ذبح صدام به رسم فرقه شیعه ، جهان را نمودهای خیابانی و خانگی و کلیسائی و مسجدی پیروان مسیح و محمد ، به خود مشغول کرده بود . هرکانال تلویزیون را که باز می کردید ، روی هر موج رادیوئی که می چرخیدید ، و هر روزنامه ای را که باز می کردید، غلبه ی خبر بر انعکاس جشن مسیحی ها و آئین حج مسلمانان بر سایر خبرها بود . تجاوز نظامی آمریکائی و انگلیسی به عراق در سال 2003 نیز ، در حدود چنین سحرگاهی صورت پذیرفته بود . سیاست آمریکائی ، همواره در متن مشغول بودن ذهن جهانیان به حادثه ای خاص ، ازاین شیرین کاری ها می کند . این فرصت طلبی ، و ایجاد فرصت های مطلوب ، از شگردهای دولت های آمریکاست .
دادگاه دولتی دولت آمریکائی عراق ، بیست وهفتم ژانویه 2007 را برای اعدام صدام حسین انتخاب کرده بود ، اما سیاست مالکی نخست وزیر آمریکائی عراق که از شیعیان است ، اصرار بر انجام اعدام در سحرگاه امروز ، شنبه سی ام دسامبر 2006 ، و همزمان با عید قربان داشت . این سیاست را ، واشینگتن به مزدورانش دیکته می کند .
تا آخرین ساعات ، رسانه های خبری منتظر تصمیم نهائی رئیس کل از کاخ سفید بودند ، اما جرج هربرت واکر بوش ، پس از ذبح صدام اظهار نظر کرد که « عدالت » اجرا شده است . رئیس جمهوری آمریکا ، از همان سال 2001 که به افغانستان یورش برد تا زمینه را برای یورش به عراق و بعد به سایر کشورهای خاورمیانه آماده کند ، مدام « اجرای عدالت » و « دموکراسی » و « اجرای خواست خدا » را بر بوق تبلیغاتی محافظه کاران جدید دمیده است . سیاست جهانی قدرت حاکم بر آمریکا ، نفت پاشیدن بردرگیری های خونین خاورمیانه ، کشاندن این درگیری ، با همان مضمون و عوامل ، به شاخ آفریقا و آفریقای شمالی و آسیای مرکزی و سایر نقاط مسلمان نشین جهان است . ابزار این سیاست ، مذهب ، ایجاد درگیری های مذهبی ، و دامن زدن به تجزیه طلبی از مجرای این ابزار است . به قول یکی از مفسران ، ( که به حدا اقل آمار تکیه کرده است ) شش هزار و شصد و پنجاه انسان عراقی در سه سال گذشته در تجاوز نظامی آمریکا و انگلیس و نیروهای موسوم به ائتلاف ! کشته شده اند ، که حالا شده است 6651 هزار نفر . این ، ظاهر قضیه است که یک عدد اضافه شده است . والا که با احتساب کشته های ناشی از ریزش بمب های ده تنی و موشک های مدرن و توپ ها و تانک ها و قطارهای فشنگ ، هر روز ، به طور متوسط دویست انسان عراقی ، در انفجارها ، بیماری ها ، گرسنگی و فقدان دارو و درمان ، در طول سه سال گذشته ، قربانی مطامع امپریالیستی شده اند تا جاده های امپراتوری را آماده کنند .
بعضی شیعیان عراق ، که یکی از رهبران شان ، عبدالعزیز حکیم ، همین چند هفته پیش برای مذاکراتی با محافظه کاران جدید ، وزارت امورخارجه ، پنتاگون و کاخ سفید به آمریکا رفته بود ، برای شادمانی به خیابان ها ریخته شدند و سنی ها که اکثریت جمعیت عراق را تشکیل می دهند ، مویه کردند . ( عبدالعزیز حکیم ، همان رهبر معروفی است که لشکر بدر او ، در ایران دوره دیده اند و در آستانه حمله امپریالیست ها ، در مصاحبه ای گفته بود : ما حاضریم با آمریکا و انگلیس کنار بیائیم ، این آنها هستند که باید تصمیم بگیرند .) اوضاع ، به خلاف گزارش های فرمایشی جریان اصلی خبر ، در سراسر جهان اسلام چنین خواهد بود . این واکنش دوگانه و نتایج آن ، یعنی از این سمت پایکوبی شیعیان و از آن سمت مویه ی سنی ها ، از پیش در استراتژی واشینگتن محاسبه شده و بخش اصلی سیاست جنگ افروزانه و قدرت طلبانه ی محافظه کاران جدید برای تسلط بربخش های وسیعی از جهان است. سخنگویان این طیف ، رسما گفته اند که باید بر سراسر جهان تسلط کامل پیدا کنند و شرایط موجود حکم می کند که با رهبران فرقه شیعه ، کنار بیایند.
همانگونه که روح الله موسوی خمینی و سایر فرقه های فعال برای وحدت جهانی اسلام ، بر آن بوده اند تا اسلام را به جهان صادر کنند ، محافظه کاران جدید حاکم و لیبرالها هم ، منتها با تفاوت هائی در سیاست های اجرائی ، بر آنند تا « اخلاق عالی » و « زندگی مدرن » آمریکائی را ، نه تنها به جهان اسلام ، بلکه به سراسر جهان صادر کنند . حضور نظامی آمریکا در فیلیپین و کلمبیا و مجموعا در 126 نقطه ی جهان ، پیشقراول پایه ریزی امپراتوری در حال شکل گرفتن امریکاست.
آمریکا دنبال شر نمی گردد ، بلکه فقط با شر و ایجاد شر و نا آرامی و ساختن و پرداختن و تقویت زمینه های رشد و توسعه ی دشمن فرضی ، می تواند به آن جنبه ی عملی بدهد و ابزارهایش را برای برون رفت از بحران اقتصادی ، حفظ و گسترش جامعه ی رفاه ، و کوبیدن جاده های رسیدن به امپراتوری جهانی ، به کار اندازد . اکنون ، در ادامه بازی شیطان ، جلب رضایت رهبران فرقه شیعه و معامله با آنان در دستور کار است . فردا ممکن است صورت مساله که حالت یکبار مصرف دارد ، شکل دیگری پیدا کند . در شصت و یک سال گذشته ، سیاست خارجی آمریکا و پیش از آن و به موازات آن ، سیاست بریتانیای کبیر ، همین گونه بوده است .
آمریکا برای ذبح اسلامی صدام تعلل نکرده ، بلکه مترصد فرصت مناسب بوده . در شرایطی که وزرای خارجه و دفاع دولت متجاوز بوش ، با فاصله هائی البته ، به نتایج مک نامارا در جنگ ویتنام می رسند و عقب می کشند ، افکار عمومی آمریکائی متمایل به مخالفت با سیاست های جنگ طلبانه ی دولت بوش می شود و آمریکا در صدور بحران اقتصادی خود به اروپا به حد اشباع کامیاب نیست و نفرت از « فرهنگ عالی » آمریکائی نه تنها خاورمیانه ، بلکه سراسر جهان را در می نوردد، محافظه کاران جدید مسلط بر قدرت در ایالات متحده ، چاره ای نمی یابند جز آن که با رهبران شیعه وارد معامله ای جدی تر شوند . ذبح اسلامی صدام حسین در عید قربان و آستانه ی سال جدید مسیحی که ذهن ها به سمت آئین های مذهبی هدایت شده اند ، پیش شرط جدی تر شدن زمینه های این وحدت عمل است .
جنایات صدام حسین علیه مردم عراق ، بخصوص کردها و شیعیان و کمونیست ها ، برکسی پوشیده نیست . هر جنایتکاری ، بخصوص جنایتکاران جنگی و مسئولان قتل های دسته جمعی ، باید در محکمه ای مستقل و عادلانه محاکمه شوند . محاکمه ی مستقل و عادلانه هم ، اگر با دلایل اثباتی بتواند آن جنایتکار را محکوم کند ، بدیهی است که مجازاتی برای او در نظر می گیرد که البته بسیاری از مردم جهان ، از جمله صاحب این قلم ، با مجازات اعدام به هر شکلی ، مخالف اند . اما چرا فقط جنایتکارانی مثل صدام ، آن هم در شرایط خاصی ، مشمول چنین قانونمندی و قانونی می شوند؟ و چرا در این شرایط و هم اکنون ، این عدالت سراغ جرج بوش و محافظه کاران جدید او ، یا سراغ خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی واحمدی نژاد و پرویز مشرف و سعودی ها و آن همه جنایتکار دیگر و شرکای شان – چه آمر ، یا عامل – نمی رود که صدها هزار انسان عادی ، یا آگاه و روشنفکر را تیرباران کرده اند ، حلق آویز کرده اند ، به گورهای دسته جمعی سپرده اند ، سنگسار کرده اند ، و فجایعی مثل اوین و گوهردشت و ابوغریب و گوانتانامو را تقدیم « عدالت اسلامی » ، « عدالت مسیحی » و «عدالت صهیونیستی » کرده اند ؟
آمریکا می خواهد در سیاست کنونی خود ، با جلب رضایت رهبران روحانی شیعه ، از مرداب خونینی که برای خود و مردم عراق ساخته است خارج شود تا با آرایش و تجدید قوای سیاسی و اجتماعی جدیدی به کار خود ادامه دهد . جریان های حاکم بر ایران و فیلیپین و کلمبیا و توگو و پاکستان و مصر و نیجریه و الجزیره و آن همه کشور ضعیف ، دست نشانده و نوکر مآب و شکننده ی دیگر هم که قدرت خود را بر اختناق اجتماعی و سرنیزه بنا نهاده اند ، دنبال چنین فرصت هائی می گردند.
با وجود سلطه ی زور گوی سرمایه داری جهانی و عروسک های خوش صورت و بد صورتی که برای خود ساخته است ، نسق گیری هائی چون اعدام فرصت طلبانه صدام حسین ، مساله ای را حل نمی کند و فقط هدف های کوتاه مدت و درازمدت امپریالیست ها و نوکرانش را بر می آورد . با چنین حضور و در چنین شرایطی ، دست یابی به صلح و ثبات از محالات است .
صدام جنایتکار بود ، بله ، اما جرج بوش ، رهبران اسلامیست های ساخت آمریکا و انگلیس و فرمانرویان فیلیپین و کلمبیا و توگو و نیجریه و آن همه دست نشانده ی دیگری که مثل ریگ آدم کشته اند و هم چنان با دست باز و حمایت ارباب به این « عمل عادلانه !» ادامه می دهند چه کاره اند و کجا باید محاکمه شودند ؟ و دادگاه بین المللی لاهه برای عدالت ، این وسط چه کاره است ؟
راستی ، تکلیف آن همه گوسفندی که امروز سربریده شده اند چه می شود ؟ اگر تاریخ سیاسی جهان چنین نقش آفرین است ، گوسفندها هم باید نقشی داشته باشند .
به قول برتولت برشت : « آن که می خندد ، خبر هولناک را نشنیده است .» اعدام صدام به عنوان گوسفند ، چنان آشوبی به پا خواهد که جهان از ترکش هایش در امان نخواهد ماند . آن ها که هلهله سر داده اند ، این آینده ی هولناک را که برنامه مشخص آمریکاست ، نمی ببینند.
اگر ترکیب مسخره ای به نام « اشتباه محاسبه » را موقتا بپذیریم ، آمریکا بار دیگر دچار چنان اشتباه محاسبه ای شده است ، که سریع تر در باتلاق خاورمیانه فرو خواهد رفت . منتها ، چه خون هائی که ریخته نخواهد شد

This page is powered by Blogger. Isn't yours?