Saturday, February 03, 2007


آيا عدالت برقرار خواهد شود؟
زری عرفانیزوريخ دسامبر 2006
آيا عدالت برقرار خواهد شد؟ صدام حسين در سحرگاه روز 30 دسامبر 2006 در سه و پنج دقيقه صبح به وقت گرينويچ به دار آويخته شد. آيا با اعدام صداّم حسين عدالت در جهان بر قرار خواهد شد؟آيا آرامش به کشور جنگ زده عراق باز خواهد گشت؟ آيا دست جنايتکاران از اعمال ظلم و ستم کوتاه خواهد شد؟ عده ای پايکوبان مرگ صدام حسين را جشن گرفتند و غافل از اينکه ريشه جنايات در کجاست و بدبختی های آنها از کيست. آيا دادگاهی که از طرف پل برمر امريکائی در سال 2003 برپاشد، صلاحيت به پای ميز محاکمه کشيدن و اعدام صدام حسين را دارد؟ آيا قاتلين می توانند بجای محکمه صالحه برای همديگر تصميم بگيرند و قاتلی همچون جورج بوش صلاحيّت دارد قاتل ديگری چون صدام حسين را محاکمه کرده و به اعدام محکوم کند؟ اگر قرار باشد که اعدام عملی دمکراتيک و مترّقی جهت برپائی عدالت گردد، پس چرا دادگاه محاکمه جورج بوش و تونی بلر و شرکاء که قاتل هزاران عراقی در جنگ تحميلی به مردم بی پناه عراق هستند برپا نمی شود؟ چرا دادگاه، جنايتکاران رژيم خلافت آخوندی که بيش از 100 هزار انسان آزاده را با شکنجه های قرون وسطائی به جوخه های اعدام سپردند و در سال 67 هزاران اسير در بند را در زندانهای سياسی قتل عام کردند، و همچنان به خونريزی مشغولند و دانشجويان در بند را هر روز با کثيف ترين شيوه ها لت و پار می کنند بر گزار و آنها به اعدام محکوم نمی شوند؟ چرا کسانی که در برابر امريکا و شرکايش تسليم نمی شوند، دادگاه محاکمه شان از طرف امريکا تشکيل و به اعدام محکوم می شوند؛ همچون اسلوبودان ميلوسويچ و يا صدام حسين، ولی دادگاه محاکمه و اعدام جنايتکارانی چون پينوشه که 30 هزار انسان بيگناه را در شيلی کشت، از طرف امريکا برگزار نمی شود؟ چرا مسببين جنگ 8 ساله ايران و عراق که موجب کشتار جوانان و ويرانی شالوده زير بنائی هر دو کشور شد به پای ميز محاکمه کشيده نشده اند؟ مگر خمينی جنايتکار و شارلاتان سياسی دست نشانده سيا و از اعضای اخوان المسلمين نبود که بر طبل جنگ می کوفت و آرزوی ماليخوليايش عبور از کربلا و رسيدن به قدس بود؟ آيا مگر اين صدّام حسين نبود که در سال سوّم جنگ تمايل به آتش بس داشت، پس چرا خمينی که جنگ را از برکات الهی و بحران ناشی از آن را لازمه ادامه حکومت عمامه داران می دانست و بر تنور جنگ می دميد، محاکمه نشد و چرا تنها شريک جرم خمينی را محاکمه و به اعدام محکوم نمودند؟ اگر قرار است که اعدام که يک عمل غير انسانی و مورد نکوهش جوامع مترّقی است ابزار رسيدن به حقانيّت و استقرار عدالت باشد، آيا جورج بوش و تونی بلر بايد مستثنی باشند؟ جورج بوش صلاحيت ندارد که در مورد اعدام صدام حسين اظهار خشنودی کند و جملات " اجرای عدالت" و " دمکراسی" و " اجرای خواست خدا" را به زبان بياورد و بر بوق تبليغاتی نيو کان ها بدمد؛ زيرا جنايتکار تر از صدام حسين می باشد .بر اساس آمار ارائه شده 6650 هزار انسان عراقی در 3 سال گذشته در تجاوز نظامی امريکا و انگليس و نيروهای ائتلافی کشته شده اند و جنگ داخلی مردم عراق را باعث گشته اند. جنگی که آسايش و آرامش را در ديده ترمردم بی پناه عراق شکسته است. جرم جورج بوش که هزاران انسان بی گناه را به درد و فقر و بيماری و مصيبت گرفتار کرده تا "مسير راه" خودکامگی امپريالسيتها را هموار کند، سنگين تر است. و اگر می پنداريد که جورج بوش با دست خودش کسی را نکشته صدام حسين هم اينکار را نکرد. صدام حسين و جورج بوش هر دو در مقام مسئول يک دولت به يک اندازه مسئوليت پاسخگوئی دارند و مجرم اند. حمله جورج بوش و تونی بلر به کشور عراق علیرغم مخالفت ميليونی مردم اين دو کشور و مردم سراسرجهان، انجام پذيرفت و کشتار بيرحمانه مردم عراق از زن و کودک و پير و جوان و نابودی شالوده زيربنائی کشور و مصيبت مردم عراق از جنايات عليه بشريت است و مسببّين اين جنايات بايد محاکمه شوند. جورج بوش با کدامين مشروعيت از آن سر دنيا به خود اجازه داد که به خاک کشوری تجاوز کرده، آنرا به توبره کشيده و مردم را قلع و قمع کند؟ او هم بايد همچون صدام حسين محاکمه شده و مجازات شود. حضور نظامی دولت امريکا در 126 کشور چهان را چگونه توجيه قانونی می کند؟ مگر بين شهروند عراقی، ايرانی، افغانی، لبنانی و يا امريکائی به لحاظ حقوقی تفاوتی وجود دارد؟ مصيبت ساليان دراز مردم منطقه خاور ميانه از جمله ايران، فلسطين، عراق و ...به مناسبت دخالتهای جنايتکارانه امريکا و شرکا در راستای تامين منافع و مطامع خود و غير دمکراتيک عليه مردم منطقه است. مقام مسئول دولت صهيونيستی و اشغالگر اسرائيل بايد به جرم جنايت عليه بشريت که به خاطر 2 سرباز اسرائيلی که معتقداست زنده هستند- بجای بردن شکايت به سازمان ملل و درخواست استرداد آنها از طريق قانونی و نشستن بر سر ميز مذاکره- خودسرانه به خاک لبنان تجاوز کرده و به جرم کشتار هزاران انسان بی گناه و بی دفاع و نابودی شالوده زيربنائی کشور لبنان بايد به پای ميز محاکمه کشيده و مجازات شود. اگر قرار باشد که اهوت المرت و جورج بوش برای مردم دنيا تصميم بگيرند و خود سرانه به خاک کشوری تجاوز کرده و مردم آنجا را به خاک و خون بکشند، پس وظيفه دادگاه بين المللی لاهه و سازمان ملل چيست؟ بايد دادگاهی و مرجعی شايسته به دادخواهی مردم عراق، لبنان و ايران و ديگر کشورهای تحت ستم رسيدگی کند. جنايتکارانی چون آخوندهای دولت ايران به نمايندگی محمود احمدی نژاد کارگزار ساواما و کارگزاران سيا و موساد و MI6 همچون جورج بوش، اهوت المرت و تونی بلر بايد در مقابل خون های ريخته شده پاسخگو باشند. اگر اعدام جهت اجرای عدالت، مرام امپرياليسم جهانی به سرکردگی امريکای جهانخوار است، پس بايد نماينده دولت جنايتکار امريکا، که موجب سرنگونی دولت ملّی دکتر مصدّق شد و ايران را بيش از 50 سال توسّط مزدوران داخلي به زير يوغ خود گرفته اند و کشتار و پرپر شدن نيروی جوان و مترّقی و رنج و شکنج احاد مردم ايران را موجب شده اند، محاکمه و مجازات شود. در اينجا از موقعيت استفاده کرده و يکبار ديگر خاطر نشان می کنم که تا زمانی که ارتش وجود دارد و در نتيجه کارتل های اسلحه سازی و تکنولوژی مخرّب و بودجه های سرسام آور نظامی و نظامی گری، تصّور يک زندگی انسانی و آرمانی امکان پذير نيست. در اين رابطه کمپينی را آغاز کرده بودم که متاسفانه هنوز اکثر مردم حهان به اهميت بسيار ضروری و حياتی آن پی نبرده اند. زمانی که ارتش نباشد جنگ و تجاوز به حقوق مردم کشوری اتفاّق نخواهد افتاد؛ در نتيجه آن بودجه بسيار کلان صرف تغذيه و بهداشت و تعليم و تربيت انسانهای محروم شده، خواهد شد. آنوقت می توان به تقسيم ثروت جهت بهبود شرايط انسانها در اقصی نقاط جهان اميدوار شد. ديکتاتور ها و قلدر ها به اتکاء نيروی نظامی و کاربردضروری آنها؛ زيرا بدون جنگ نمی توان تسليحات جنگی را توليد، خريد و انبار کرد، خون مردم را به شيشه می کنند. لازم به ذکر است که، اينجانب به عنوان يک انسان مترّقی و از امضا کنندگان کارزار زنان عليه قوانين زن ستيز ملاّيان و عضو شورای هماهنگی جمهوريخواهان دمکرات و لائيک و پای بند به مصوّبات ساختار اين جنبش که در راستای لغو اعدام هم کوشا می باشد، اعدام را محکوم و استثنا را هم محکوم می کنم. با اينکه اکثر ايرانيان در آرزوی آويزان ديدن هر آخوند برهر درختی هستند، ولی اعدام محکوم است وجهت لغو آن خواهم کوشيد. با آرزوی سالی پر بار و پويا جهت برپائی عدالت و ترفيع شان انسانی در اقصی نقاط جهان از جمله ايران؛ کوتاه شدن دست ديکتاتور های ريز و درشت در سال 2007 ميلادی از سر مردم نجيب ايران و جهان، محاکمه دست اندرکاران رژيم تبهکار ايران و آزادی بدون قيد و شرط تمام زندانيان سياسی که دانشجويان تعداد قابل توجّهی از آنها را تشکيل می دهند و شادکامی مردم ايران و ستم ديدگان جهان را خواستارم. زری عرفانی زوريخ دسامبر 2006 www.pwoiran.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?