Tuesday, October 03, 2006
آينده تحول خواهي در مصاحبه با احسان نراقي
دين ارتجاعي ديگر نان و آب ندارد
دانا شهسواري dana.shahsavari@gmail.com
۱۱ مهر ۱۳۸۵
خلاصه:
عوامل ساختار شكن در جامعه ايران هر چند متعدد اما ثابت هستند. اين مساله در آنچه كه دكتر احسان نراقي در خصوص زمينه هاي تحول در ايران برمي شمارد به خوبي قابل لمس است. گفت و گوي زير با وي در همين زمينه است. او زنان و طلاب جوان را دو عامل اصلي بستر ساز تحول در آينده ايران مي شمارد.
-->
عوامل ساختار شكن در جامعه ايران هر چند متعدد اما ثابت هستند. اين مساله در آنچه كه دكتر احسان نراقي در خصوص زمينه هاي تحول در ايران برمي شمارد به خوبي قابل لمس است. گفت و گوي زير با وي در همين زمينه است. او زنان و طلاب جوان را دو عامل اصلي بستر ساز تحول در آينده ايران مي شمارد.
صد سال از مشروطه گذشته است. يكصد سال قبل جامعه ايران سعي داشت اتحادي بين دو نيروي مدرن و سنتي برقرار كند. ارزيابي شما از وضعيت امروز اين دو نيرو چيست؟بدون شك هنوز به لحاظ كمي نيروي هاي سنتي بسيار زياد هستند. اما بايد توجه كنيم كه نيروهاي سنتي امروز با نيروهاي سنتي صد سال قبل تفاوت دارند. درواقع نمي توان قطب بندي امروز مدرن و سنتي را به قطب بندي زمان مشروطه تعميم داد. سنت آن زمان به كلي با سنت امروز تفاوت دارد.
اين تفاوت ها در چيست؟ببينيد امروز تمام آثار و مصنوعاتي كه مدرنيسم موجب زايش و ايجاد آنها شده است در همه جا وجود دارد. تكنولوژي يك پديده مدرن است و آناني هم كه امروز در تقسيم بندي ها، سنتي تلقي مي شوند از آن استفاده مي كنند. اين ابزار و مصنوعات و تفكر جديد، همه را دگرگون كرده است. از اين رو سنت گراي امروز با سنت گراي يكصد سال قبل قابل قياس نيست، كيفيت آنها تغيير كرده است.
سنتي ها همواره در تاريخ متهمند به اينكه قانون مدار و معتقد به آزادي و دموكراسي نيستند. به نظر شما سنت گرايان امروز هم اين ويژگي ها را حفظ كرده اند؟بر خي عوامفريبانه از اين دستاويز ها براي گمراه كردن جامعه و استفاده شخصي از نيروهاي اجتماعي سود مي برند. اما در اصل، طبيعت واقعي سنت گرايان راستين اينگونه نيست. سنت گرايان واقعي طرفدار عدالت و قانون هستند. خيلي از كساني كه به خاتمي راي دادند سنتي بودند. سنتي هايي هم كه به احمدي نژاد راي دادند به خاطر شعار هاي مدرن او بود. مثلا ارزاني، رفاه اجتماعي و مبارزه با فساد که اينها بحث هايي مدرن است.
ما صد سال است كه مي خواهيم از ميان سنت و مدرنيته پلي به سوي دموكراسي وآزادي بزنيم. شرايط امروز ما براي اين كار چگونه است؟امروز هيچ تفكري كه كاملا مطابق با تفكر زمان مشروطه باشد وجود ندارد و آدمها هم همان آدم ها نيستند. امروز امكانات جديدي كه در جهان وجود دارد همه سد ها را شكسته است. امروز اخبار و افكار به سرعت به گوش مردم مي رسد. امروز به نسبت صد سل قبل زمينه بسيار فراهم تر است. البته هنوز صد در صد مدرن نيست اما نمي توان گفت كه سنتي است. به هر حال در همان طيف سنتي ها، كدام ها براي تحقق دموكراسي و آزادي و جامعه مدني تلاش خواهند كرد؟به نظر من دو نيرويي كه براي اين منظور بيش از ساير نيروها تلاش خواهند كرد زنان و طلاب هستند. زنان در حال نوزايي تفكر اجتماعي و سياسي هستند. زنان به زودي در جامعه ما مسبب تغييراتي اساسي خواهند شد.
طلاب چطور؟طلاب امروز به برخي از رفتارهاي رسمي ايراد دارند. برخي از رفتار ها مطابق با مدل اسلامي آنان نيست.
به نظر شما آنان چگونه به روند دموكراسي در ايران كمك خواهند كرد؟طلاب امروز با طلاب سابق فرق دارند. بسياري از آنان استفاده از كامپيوتر و اينترنت را مي دانند. بسياري ازآنان به زبان انگليسي صحبت مي كنند. طلاب امروز نسبت به طلاب سابق دنيا را بهتر مي شناسند. در صد سال قبل كمتر روحاني اي وجود داشت كه دنيا را بشناسد و آن كس هم كه مي شناخت با بقيه متفاوت بود؛ مثل مرحوم طباطبايي. امروز آنان حتي نسبت به تساوي حقوق زن و مرد هم اعتقاداتي تازه يافته اند. در برخي از كلاس ها طلاب خانم و آقا با هم حضور دارند. از اين رو آن اختلافات سابق به آن شكل وجود ندارد.
مي توانيد مشخصا مثالي هم بياوريد؟ببينيد در دروس عالي حوزه علميه قم طلاب خانم و اقا با هم سر درس يك استاد حاضر مي شوند. قبلا اين مسايل سابقه نداشت. اين مساله روي طلاب خانم و آقا تاثير گذاشته است. نوع تفكر آنها نسبت به يكديگر متفاوت شده است.
اين چه ارتباطي با گسترش دموكراسي دارد؟اولين مانع دموكراسي نقض حقوق زن است.
اما در تاريخ ما، لااقل از يكصد سال گذشته تاكنون جايي سراغ نداريم كه به بهانه حقوق زن جلوي دموكراسي سد شده باشد. به نظر شما بيشترين مشكل دموكراسي در ايران در چه حوزه اي است؟ببينيد افكار متحجرانه همواره مانع بوده است. اما امروز ديگر آن سد ها در حال شكستن است. امروز اغلب طلاب جوان و سطح بالا علاوه بر تحصيلات در حوزه يك رشته دانشگاهي بخصوص رشته اي از علوم اجتماعي را در دانشگاه دنبال مي كند. آنها در سطحي قدم مي گذارند كه تفكرشان به شكل طبيعي تغيير مي كند. اينها ديگر آن طلاب قبلي نيستند. اينها شهامت رد كردن مسايل ارتجاعي اما به نام دين را دارند.
ببينيد امروز مثلا چه كسي مخالف رفتن زنان به ورزشگاه است؟درست است. آنها امروز مي توانند اين كار را بكنند اما چند سال ديگر نمي توانند. چون جامعه يقينا تغيير خواهد كرد. ما تحول را كوچك مي شماريم. همين كه اين حرف گفته شد براي امروز كافي است. چون فردا مدرنيته تبديل به امتيازي مي شود كه طلاب مي گويند ما در عين اينكه مذهبي هستيم، مي خواهيم متجدد هم باشيم.
يعني جامعه شاهد روحانيون متجددي خواهد بود كه از حوزه بيرون آمده اند؟بله كاملا همينطور است.
يعني امكانپذير است؟بله. همه اينها نياز به زمينه دارد. وقتي زمينه هايش ايجاد شد آنوقت راهي هم براي گسترش پيدا خواهد شد. زمينه كاري مي كند كه مثلا يك مجتهد درجه اول هم فتوايي بدهد و كارها حل شود.
اما مي دانيد كه مراجع براي هر چيزي فتوا نمي دهند؟چنان تسليم فشار اجتماعي خواهند شد كه حتي نمي توان فكرش را كرد. مشروطه را از ياد برده ايد. خود طلاب هم براي ايجاد زمينه و مشروعيت بخشيدن به تفكرات جديد عامل فشار خواهند شد. آب كه به جوش برسد خودش كار خودش را مي كند. امروز ديگر فقيه آن حالت قدسي سابق را ندارد. ديگر مثل دوران جد بنده" ملا احمد نراقي و ملا مهدي نراقي" نيست که هر چه مي گفتند طلاب قبول مي كردند.
پس به نظر شما آينده دموكراسي در ايران اميدوار كننده است؟بله، طلابي كه تا ديروز سدي مقابل دموكراسي بودند امروز خودشان عامل ترقي خواهند شد. چرا كه دين ارتجاعي تا ديروز نان و آب داشت اما امروز ديگر ندارد
دين ارتجاعي ديگر نان و آب ندارد
دانا شهسواري dana.shahsavari@gmail.com
۱۱ مهر ۱۳۸۵
خلاصه:
عوامل ساختار شكن در جامعه ايران هر چند متعدد اما ثابت هستند. اين مساله در آنچه كه دكتر احسان نراقي در خصوص زمينه هاي تحول در ايران برمي شمارد به خوبي قابل لمس است. گفت و گوي زير با وي در همين زمينه است. او زنان و طلاب جوان را دو عامل اصلي بستر ساز تحول در آينده ايران مي شمارد.
-->
عوامل ساختار شكن در جامعه ايران هر چند متعدد اما ثابت هستند. اين مساله در آنچه كه دكتر احسان نراقي در خصوص زمينه هاي تحول در ايران برمي شمارد به خوبي قابل لمس است. گفت و گوي زير با وي در همين زمينه است. او زنان و طلاب جوان را دو عامل اصلي بستر ساز تحول در آينده ايران مي شمارد.
صد سال از مشروطه گذشته است. يكصد سال قبل جامعه ايران سعي داشت اتحادي بين دو نيروي مدرن و سنتي برقرار كند. ارزيابي شما از وضعيت امروز اين دو نيرو چيست؟بدون شك هنوز به لحاظ كمي نيروي هاي سنتي بسيار زياد هستند. اما بايد توجه كنيم كه نيروهاي سنتي امروز با نيروهاي سنتي صد سال قبل تفاوت دارند. درواقع نمي توان قطب بندي امروز مدرن و سنتي را به قطب بندي زمان مشروطه تعميم داد. سنت آن زمان به كلي با سنت امروز تفاوت دارد.
اين تفاوت ها در چيست؟ببينيد امروز تمام آثار و مصنوعاتي كه مدرنيسم موجب زايش و ايجاد آنها شده است در همه جا وجود دارد. تكنولوژي يك پديده مدرن است و آناني هم كه امروز در تقسيم بندي ها، سنتي تلقي مي شوند از آن استفاده مي كنند. اين ابزار و مصنوعات و تفكر جديد، همه را دگرگون كرده است. از اين رو سنت گراي امروز با سنت گراي يكصد سال قبل قابل قياس نيست، كيفيت آنها تغيير كرده است.
سنتي ها همواره در تاريخ متهمند به اينكه قانون مدار و معتقد به آزادي و دموكراسي نيستند. به نظر شما سنت گرايان امروز هم اين ويژگي ها را حفظ كرده اند؟بر خي عوامفريبانه از اين دستاويز ها براي گمراه كردن جامعه و استفاده شخصي از نيروهاي اجتماعي سود مي برند. اما در اصل، طبيعت واقعي سنت گرايان راستين اينگونه نيست. سنت گرايان واقعي طرفدار عدالت و قانون هستند. خيلي از كساني كه به خاتمي راي دادند سنتي بودند. سنتي هايي هم كه به احمدي نژاد راي دادند به خاطر شعار هاي مدرن او بود. مثلا ارزاني، رفاه اجتماعي و مبارزه با فساد که اينها بحث هايي مدرن است.
ما صد سال است كه مي خواهيم از ميان سنت و مدرنيته پلي به سوي دموكراسي وآزادي بزنيم. شرايط امروز ما براي اين كار چگونه است؟امروز هيچ تفكري كه كاملا مطابق با تفكر زمان مشروطه باشد وجود ندارد و آدمها هم همان آدم ها نيستند. امروز امكانات جديدي كه در جهان وجود دارد همه سد ها را شكسته است. امروز اخبار و افكار به سرعت به گوش مردم مي رسد. امروز به نسبت صد سل قبل زمينه بسيار فراهم تر است. البته هنوز صد در صد مدرن نيست اما نمي توان گفت كه سنتي است. به هر حال در همان طيف سنتي ها، كدام ها براي تحقق دموكراسي و آزادي و جامعه مدني تلاش خواهند كرد؟به نظر من دو نيرويي كه براي اين منظور بيش از ساير نيروها تلاش خواهند كرد زنان و طلاب هستند. زنان در حال نوزايي تفكر اجتماعي و سياسي هستند. زنان به زودي در جامعه ما مسبب تغييراتي اساسي خواهند شد.
طلاب چطور؟طلاب امروز به برخي از رفتارهاي رسمي ايراد دارند. برخي از رفتار ها مطابق با مدل اسلامي آنان نيست.
به نظر شما آنان چگونه به روند دموكراسي در ايران كمك خواهند كرد؟طلاب امروز با طلاب سابق فرق دارند. بسياري از آنان استفاده از كامپيوتر و اينترنت را مي دانند. بسياري ازآنان به زبان انگليسي صحبت مي كنند. طلاب امروز نسبت به طلاب سابق دنيا را بهتر مي شناسند. در صد سال قبل كمتر روحاني اي وجود داشت كه دنيا را بشناسد و آن كس هم كه مي شناخت با بقيه متفاوت بود؛ مثل مرحوم طباطبايي. امروز آنان حتي نسبت به تساوي حقوق زن و مرد هم اعتقاداتي تازه يافته اند. در برخي از كلاس ها طلاب خانم و آقا با هم حضور دارند. از اين رو آن اختلافات سابق به آن شكل وجود ندارد.
مي توانيد مشخصا مثالي هم بياوريد؟ببينيد در دروس عالي حوزه علميه قم طلاب خانم و اقا با هم سر درس يك استاد حاضر مي شوند. قبلا اين مسايل سابقه نداشت. اين مساله روي طلاب خانم و آقا تاثير گذاشته است. نوع تفكر آنها نسبت به يكديگر متفاوت شده است.
اين چه ارتباطي با گسترش دموكراسي دارد؟اولين مانع دموكراسي نقض حقوق زن است.
اما در تاريخ ما، لااقل از يكصد سال گذشته تاكنون جايي سراغ نداريم كه به بهانه حقوق زن جلوي دموكراسي سد شده باشد. به نظر شما بيشترين مشكل دموكراسي در ايران در چه حوزه اي است؟ببينيد افكار متحجرانه همواره مانع بوده است. اما امروز ديگر آن سد ها در حال شكستن است. امروز اغلب طلاب جوان و سطح بالا علاوه بر تحصيلات در حوزه يك رشته دانشگاهي بخصوص رشته اي از علوم اجتماعي را در دانشگاه دنبال مي كند. آنها در سطحي قدم مي گذارند كه تفكرشان به شكل طبيعي تغيير مي كند. اينها ديگر آن طلاب قبلي نيستند. اينها شهامت رد كردن مسايل ارتجاعي اما به نام دين را دارند.
ببينيد امروز مثلا چه كسي مخالف رفتن زنان به ورزشگاه است؟درست است. آنها امروز مي توانند اين كار را بكنند اما چند سال ديگر نمي توانند. چون جامعه يقينا تغيير خواهد كرد. ما تحول را كوچك مي شماريم. همين كه اين حرف گفته شد براي امروز كافي است. چون فردا مدرنيته تبديل به امتيازي مي شود كه طلاب مي گويند ما در عين اينكه مذهبي هستيم، مي خواهيم متجدد هم باشيم.
يعني جامعه شاهد روحانيون متجددي خواهد بود كه از حوزه بيرون آمده اند؟بله كاملا همينطور است.
يعني امكانپذير است؟بله. همه اينها نياز به زمينه دارد. وقتي زمينه هايش ايجاد شد آنوقت راهي هم براي گسترش پيدا خواهد شد. زمينه كاري مي كند كه مثلا يك مجتهد درجه اول هم فتوايي بدهد و كارها حل شود.
اما مي دانيد كه مراجع براي هر چيزي فتوا نمي دهند؟چنان تسليم فشار اجتماعي خواهند شد كه حتي نمي توان فكرش را كرد. مشروطه را از ياد برده ايد. خود طلاب هم براي ايجاد زمينه و مشروعيت بخشيدن به تفكرات جديد عامل فشار خواهند شد. آب كه به جوش برسد خودش كار خودش را مي كند. امروز ديگر فقيه آن حالت قدسي سابق را ندارد. ديگر مثل دوران جد بنده" ملا احمد نراقي و ملا مهدي نراقي" نيست که هر چه مي گفتند طلاب قبول مي كردند.
پس به نظر شما آينده دموكراسي در ايران اميدوار كننده است؟بله، طلابي كه تا ديروز سدي مقابل دموكراسي بودند امروز خودشان عامل ترقي خواهند شد. چرا كه دين ارتجاعي تا ديروز نان و آب داشت اما امروز ديگر ندارد