Tuesday, October 31, 2006
سازمان جندالله و جنبش ملی بلوچستان
سازمان جندالله که به لحاظ تاريخی بسيارجوان است، با دوعمليات بزرگ نظامی يکی در اطراف جالق ويگری درجاده بين زابل ـ زاهدان که به عمليات تاسوکی شهرت يافت، درابعادی گسترده چه درايران وچه درکشورهای خارجی مطرح گشت. مبارزين جندالله دردوعمليات ياد شده موفق شدند تا شمارقابل توجهی ازمزدوران رژيم جهل وسرکوب جمهوری اسلامی ايران را به هلاکت برسانند وتعدادی را نيزبا خود به گروگان ببرند.مردم بلوچ درطول 27 سالی که ازعمرننگين جمهوری اسلامی ايران ميگذرد، به هيچکدام ازابتدائی ترين خواسته های انسانی خود نرسيده اند. اعتياد بيداد ميکند، بيکاری وبی روزگاری حد ومرزنمی شناسد، بلوچها قصداً ازادامه تحصيل بازداشته ميشوند، مسئولين تهرانی وزابلی آگاهانه بلوچها را ازاداره جات دولتی پاکسازی کرده وبرطبق بخشنامه های محرمانهُ خويش ازاستخدام بلوچها با شدت هرچه تمامترجلوگيری کرده و.... ودر يک کلام با مسئله بلوچ وبلوچستان برخوردی به مراتب بد ترازآنچه صهيونيستها با فلسطينيان دارند، بعمل می آورند.عوامل رژيم تهران که برتمامی پستهای دولتی بلوچستان تکيه زده وبه مکيدن خون بلوچهای ستمکشيده مشغولند، بيشرمانه دم ازوحدت بلوچ وغيره ميزنند. ديد کثيف اين اقليت حاکم که پشتوانه ضد مردمی تهران را با خود يدک ميکشند، اينست که بلوچها را به سکوت مطلق وادارند وازآنان به حيث برده وغلام کارگيرند. والا وحدت وبرابری درحتی ادبيات تحميلی فارسی نيزتعريفی غيرازاين دارد. اينکه به بلوچها بگويند که " تحصيل برای فرزندان شما مفيد نيست، اشتغالتان دراداره جات دولتی به صلاح مملکت نمی باشد، بلوچها نبايد دراموربلوچستان دخالت کنند، زبان بلوچی وفرهنگ وسنن ملت بلوچ بی ارزشند و..." وحدت پديد نخواهد آورد.بربسترچنين شرایطی، آقای عبدالمالک بلوچ(ريگی) رهبرسازمان جندالله که ديگرتوان مشاهده ظلم وبيعدالتيهای مزدوران رژيم تهران را نداشت وخود نيزقربانی جنايات آنان شده بود، مردانه اسلحه به دست گرفت وبا ملت ستم کشيده خويش عهد بست تا درراستای رهائی آنان دمی ازپای ننشيند. حمايتهای مادی ومعنوی اکثريت مردم به جان آمده بلوچ ازستم مزدوران رژيم درتمامی مناطق بلوچستان، ازسازمان جندالله، بخصوص پس ازعمليات قهرمانانه تاسوکی نشانه بارز نفرت وانزجارملت بلوچ ازمسئولين ودست اندرکاران دولتی دربلوچستان است.سازمان جندالله، قصد خويش را ازبرافراشتن پرچم مبارزه برعليه جمهوری اسلامی ايران، پايان بخشيدن به ستم های ملی ومذهبی دربلوچستان اعلام داشته است. رفع ستم ملی ـ مذهبی خواست هربلوچی ميباشد وهرحزب وسازمانيکه درجهت محو و از ميان برداشتن اين بيعدالتيای اجتماعی دربلوچستان مبارزه کند، طبيعتاً ازسوی اقشارگوناگون مردم بلوچ حمايت خواهند شد.زمانيکه رژيم تهران آشکارا دريافت که باگذشت بيش ازيک ربع قرن، دربلوچستان منفورخاص وعام است، قاتل مشهورزندانيان سياسی، آخوند ابراهيم نکونام را ازتهران به بلوچستان اعزام داست تا ازمردم بلوچ انتقام بگيرد. نکونام جنايتکار، درطی ماههای گذشته صدها جوان بلوچ را بدون کوچکترين جرمی به جوخه های اعدام سپرده ويا درکوچه وخيابان به رگبارگلوله بسته وازپای درآورده اند.باندهای گوناگون سرکوبگررژيم، هم اينک بلوچستان را به زندانی وسيع تبديل ساخته وهمه روزه برجنايات خويش می افزايند. آنان نيک ميدانند که به تنهائی و صرفاً با تکيه به نيروهای مزدور وارداتيشان به بلوچستان، قادر به سرکوب جنبشی که ريشه درواقعيتهای عينی منطقه دارد نخواهند شد، لذا به جاسوسان وعوامل مزدورمحلی خود روی آورده وهمگی را درراستای ضربه زدن به نيروهای مسلح مترقی ومردمی بلوچ، بخصوص مبارزين سازمان جندالله بسيج کرده اند.جاسوسان بلوچی که با دريافت مبلغی ناچيز، تن به خيانت برعليه ملت بلوچ ميدهند، بايد از تجارب نکبت بارمزدورانی که جهت قتل دادشاه با عوامل حکومت پهلوی دست همکاری درازکردند، عبرت بگيرند ونفرت وانزجارابدی مردم بلوچ را متوجه خويش نسازند. اين رژيم دوست هيچ بلوچی نبوده ونخواهد بود وبا توجه به ماهيت جنايتکارانه ای که دررابطه با مسائل داخلی وبين المللی دارد، رفتنی است. هيچ ديکتاتوری درجهان ابدی نخواهد بود، اينرا همگان میدانند.جندالله، سازمانيست ملی ومترقی که بخاطرکسب حقوق غصب شده ملت بلوچ مبارزه ميکند، ملتی که توسط حکومت مذهبی تهران به اسارت درآمده وهيچگونه نقشی درتعيين سرنوشت خود ندارد. بنابراين برتمامی احزاب وسازمانهای سياسی، نيروها وشخصيتهای ملی بلوچستان است که به هرنحوممکن ازآنان حمايت بعمل آورده وبدينترتيب به وظيفه ملی خويش عمل کنند. باشد تا رژيم جنايتکارجمهوری اسلامی ايران، درپيشبرد اهداف ضد ملی خود دربلوچستان ناکام بماند.
امير بلوچ۲۹ اکتبر ۲۰۰۶