Tuesday, October 03, 2006
سخنرانی هوگو چاوز در شصت و ششمين اجلاسيه مجمع عمومی سازمان ملل متحد (۲١ سپتامبر۲٠٠۶)
رييس شصت و ششمين اجلاسيه مجمع عمومی سازمان ملل متحد خانم «راشدالخليفه»:
به نام مجمع عمومی مفتخرم به عالیجناب هوگو چاوز فرياس، رييسجمهور جمهوری بوليواری ونزوئلا خير مقدم گفته و از ايشان دعوت کنم سخنرانی خود را آغاز کند.
«کف زدن حضار»
رييس جمهور جمهوری بوليواری ونزوئلا، هوگو چاوز:
خانم رييس، عالیجنابان، رؤسای جمهور، رؤسای دولت و نمايندگان بلندپايه دولتهای جهان؛
سلام بر همه شما. قبل از آغاز مايلم با احترام عميق، از کليه کسانی که تاکنون نتوانسته اند اين کتاب را بخوانند، دعوت به خواندن آن کنم: «نوام چامسکي»، يکی از روشنفکران سرشناس آمريکا و جهان، يکی از جديدترين آثار وي: سرکردگی و يا بقا، سرکردگی و يا بقای استراتژی امپرياليستی ايالات متحده آمريکا. يک اثر بسيار نفيس برای درک آنچه که در جهان قرن ۲٠ رخ داد و آنچه که اکنون رخ میدهد و در مورد بزرگترين خطری که سياره ما را مورد تهديد قرار داده است: کوششهای هژمونيستی امپرياليسم آمريکای شمالی بقای تيره بشری را به خطر افکنده است.
ما در مورد اين خطر کماکان هشدار میدهيم و از مردم ايالات متحده آمريکا و جهان میخواهيم که اين تهديد را که همانند شمشير داموکلس بالای سر ما در نوسان است، متوقف کنند. میخواستم يک بخش از اين کتاب را قرائت کنم، لکن برای رعايت وقت تنها به توصيه آن قناعت میکنم. خواندن آن بسيار سهل است. کتاب بسيار خوبی است. خانم رييس شما حتماً آنرا خوانده ايد. اين کتاب به انگليسی، آلمانی، روسی و مطمئناً عربی هم ترجمه شده است.
«کف زدن حضار»
پرزيدنت چاوز: ببينيد، من فکر میکنم که اولين کسانی که اين کتاب را بايد مطالعه کنند، برادران و خواهران، مردم ايالات متحده آمريکا هستند، زيرا که آنها اين تهديد را در خانه خود لمس میکنند. شيطان در خانه آنهاست. اين شيطان ديروز به اينجا آمده بود.
«کف زدن حضار»
پرزيدنت چاوز: ديروز شيطان اينجا بود، در همين محل. پشت همين ميزی که اکنون من ايستاده ام. اينجا هنوز بوی گوگرد میدهد! ديروز، خانمها و آقايان، از همين تريبون آقای رييسجمهور ايالات متحده آمريکا که من وی را «شيطان» مینامم، سخن گفت. وی به اينجا آمد تا به عنوان آقای جهان سخن بگويد. يک روانکاو برای تجزيه و تحليل خطابه ديروزی رييسجمهور ايالات متحده آمريکا کافی نخواهد بود. وی در مقام سخنگوی امپرياليسم آمد، تا دستورالعمل و نسخههای خود را توزيع کند. آمد تا مناسبات حاکميت کنونی را تثبيت کند، مناسبات استثماری و استعماری خلقهای جهان را! سوژه خوبی برای يک فيلم از آلفرد هيچکاک است. من حتا میدانم چه نامی برای آن مناسب است: «نسخههای شيطان».
يعنی امپرياليسم آمريکای شمالی، به گفته دقيق نوام چامسکی، نااميدانه به هر دری میکوبد تا سيستم سلطهجويانه حاکميت خود را تثبيت کند. ما نبايد اجازه دهيم که اين کوشش موفق گردد. ما نبايد اجازه دهيم که ديکتاتوری جهانی استيلا يابد...
سخنرانی اين رييسجمهور ستمگر جهانی پر از استهزا بود. پر از دروريی. اين دورويی عظيمی است برای تحت کنترل درآوردن همه چيز. آنها میخواهند آنچنان مدلی از دمکراسی را تحميل کنند که خود میپندارند: دمکراسی قلابی نخبگان. اضافه برآن يک مدل دمکراسی بديع: اعمال گرديده توسط بمب، بمباران، تهاجم نظامی و گلولههای توپ! چه دمکراسی خوبی! انسان بايد بار ديگر تز ارسطو را مطالعه کند. مگر نه؟ و تز آن کسانی را که برای اولين بار در يونان باستان سخن از دمکراسی گفتند. برای آنکه دريافت اين چه نوع دمکراسی است که به کمک سربازان نيروی دريايی، به کمک تهاجم، خشونت و بمب تحميل میگردد؟
ديروز پرزيدنت ايالات متحده آمريکا در همين سالن گفت: «به هر کجا که نظر کنيد، میشنويد که تروريستها به شما میگويند به کمک خشونت، ترور و شهادتپروری میتوان از بينوايی رهايی يافت و به وقار و مرتبه خود دست يافت.» وی به هر جا که مینگرد، به عناصر خرابکار بر میخورد! من مطمئنم که وی از اين دريچه به تو مینگرد ای برادر و تصور میکند که تو خرابکاری. از اين دريچه «اوو مورالس»، رييسجمهور با وقار بوليوی که ديروز در اينجا سخن گفت، يک عنصر خرابکار است. امپرياليستها در هر جا عناصر خرابکار میبينند.
نه، ما خرابکار نيستم ؛ آنچه که رخ داده است، جهان بيدار گشته و در هر جا ما، يعنی خلقها برخاسته ايم.
آقای ديکتاتور امپرياليستی، اينطور برداشت میکنم که شما روزهای باقیمانده خود را بايد با اين رؤيای تلخ به سر آوريد، زيرا به هر کجا که بنگريد، ما ظاهر خواهيم شد، مايی که عليه امپرياليسم آمريکای شمالی قيام کرده، مايی که خواستار آزادی کامل جهان است، مايی که خواستار برابری کليه خلقها و احترام به استقلال کليه ملل میباشد.
آری، شما ما را خرابکار میناميد، ما عليه امپراتوری قيام میکنيم، ما عليه مدل اين نوع سلطهگری به پا برمیخيزيم.
سپس آقای رييسجمهور میگويد: «امرزو میخواهم مستقيماً با مردم خاورميانه سخن بگويم، کشور من خواستار صلح است...» صحيح است. وقتی که ما از خيابانهای برونکس میگذريم، وقتی که از خيابانهای نيويورک، واشنگتن، سان ديگو، کاليفرنيا، سان آنتونيو، سان فرانسيسکو و يا هر شهر ديگری عبور میکنيم و از مردم کوچه و بازار، از مردم ايالات متحده آمريکا بپرسيم، اين کشور طالب صلح است. فقط اختلاف در اينجا است که دولت اين کشور، دولت ايالات متحده آمريکا طالب صلح نيست. اين دولت مايل است به کمک جنگ، مدل استثمار و تاراج و سلطه خود را تحميل سازد. اين اختلاف کوچک وجود دارد. اين دولت صلح میخواهد اما در عراق چه میگذرد؟ در لبنان و فلسطين چه گذشت؟ در ۱٠٠ سال گذشته در آمريکای لاتين و جهان چه گذشت؟ و اکنون تهديد ونزوئلا، تهديدهای جديد عليه ونزوئلا، تهديدهای جديد عليه ايران... وی خطاب به خلق لبنان گفت: «بسياری از شما ديدند که چگونه خانه و محله شما به زير رگبار گلوله اسير شد.» چه شوخی تلخی!... چه توانايی که بتوان اينطور بیپروا در مقابل دنيا دروغ گفت! بمبهايی که به طور بسيار دقيق روی لبنان ريخته شد آيا رگبار گلوله بود؟ من معتقدم که آقای رييسجمهور به فيلمهای وسترن فکر میکند که دست به هفتتير مردم خوب بود و کسی، در جايی زير باران گلوله گرفتار میگشت. آتش امپرياليستی، آتش فاشيستی، آتش کشنده، آتش نابود کننده خلق توسط امپراتوری و اسرائيل عليه خلق بیگناه فلسطين و لبنان! حقيقت اين است! و حال میگويند که رنج میبرند، که «ما رنج میبريم چون خانه و آشيانه آنها را ويران شده میبينيم.»
و رييسجمهور ايالات متحده آمريکا آمد تا مضافاً بگويد.... «به خلق ايران میگويم... به خلق لبنان میگويم... به خلق افغانستان میگويم...» بسيار خوب، از خود سؤال میکنيم... اگر اين خلقهای میتوانستند سخن بگويند، چه جوابی به وی میدادند؟ من جواب میدهم چون بخش اعظم روح اين خلقها، خلقهای جنوب، خلقهای تاراج شده را میشناسم. آنها جواب میدادند: «يانکی به خانهات بازگرد!» اين فريادی خواهد بود که همه جا، اگر خلقهای جهان میتوانستند يک صدا با امپراتوری ايالات متحده آمريکا سخن گويند، طنين خواهد يافت.
به همين دليل، خانم رييس، همکاران، دوستان ما سال گذشته به اينجا آمديم، در همين سالن، مثل سالهای پيش چيزهايی گفتيم که امسال کاملاً تأييد شد و من فکر میکنم که هيچکس در اين سالن وجود ندارد که برخيزد و از خود دفاع کند: سيستم سازمان ملل، که پس از جنگ دوم جهانی پديد آمد، قبول کنيم که به شکست انجاميده و منحل شده است. اين سيستم تنها به درد اين میخورد که به اينجا بياييم، همديگر را سالی يک بار ببينيم و سخنرانی کنيم. فقط به همين درد میخورد. تنها به اين درد میخورد که اسناد عريض و طويل توليد کنيم و برداشتها و سخنرانیهای خوبی بشنويم، مثل سخنرانی ديروز «اوو» و يا «لولا» و ديگر سخنرانیهايی که شنيديم مثل سخنرانی رييسجمهور سريلانکا و يا شيلی. بله تنها به همين درد میخورد. ولی آنها اين مجمع را به يک مجمع مشاورتی تبديل ساخته اند. تنها مشاورت بدون هيچگونه قدرت، که بتواند به کوچکترين وضعی به مصاف اين واقعيت وحشتناک که جهان با آن روبرو است، برخيزد. لذا ما پيشنهاد خود را مجدداً تکرار میکنيم؛ ونزوئلا امروز ۲٠ سپتامبر ۲٠٠۶ مجدداً پيشنهاد میکند که سازمان ملل متحد نوينی بنا کنيم. ما در سال گذشته، خانم رييس، چهار پيشنهاد متواضعانه ارايه داديم که آنها را فوری و عاجل میپنداريم تا رؤسای جمهور، رؤسای دولتها، سفيران و نمايندگان بتوانند مورد بحث و شور قرار دهند.
۱ـ توسعه شورای امنيت ـ ديروز لولا نيز همين نظر را ارايه داد ـ هم در بخش اعضای دايمی و هم اعضای فصلی خود، تا هم کشورهای نوين پيشرفته و هم کشورهای در حال رشد، کشورهای جهان سوم در مقام اعضای دايمی آن وارد گود شوند.
۲ـ استفاده از شيوههای کارا برای درمان و يافتن راهحل برای بحرانها در سطح جهان و همينطور شيوههای شفاف بحث و تصميمگيری.
٣ـ آنچه به نظر ما کاملاً اساسی و مورد توافق همه است، از ميان برداشتن اين مکانيسم غيردمکراتيک «حق وتو» در تصميمات شورای امنيت است. يک مثال از دوران اخير: وتوی غيراخلاقی دولت ايالات متحده آمريکا به ارتش اسرائيل اجازه داد با دست باز لبنان را متلاشی کند بدين صورت که کاملاً علنی در مقابل چشمان ما از تأييد يک قطعنامه در شورای امنيت ممانعت به عمل آورد.
۴ـ لازم است ـ و ما هميشه تکرار میکنيم ـ که نقش و اختيارات دبيراول سازمان ملل تقويت گردد. ديروز دبيراول سخنرانی کرد، عملاً آخرين سخنرانی وی. وی اذعان کرد که در ده سال گذشته جهان بغرنجتر گرديده و مشکلات عظيم جهان، گرسنگی، فلاکت، خشونت و زير پا رفتن حقوق بشر تشديد يافته است. اين پیآمد وحشتناک تلاشی سيستم سازمان ملل متحد از يک طرف و توقعات امپرياليستی آمريکای شمالی میباشد.
از طرف ديگر، خانم رييس، ونزوئلا چندين سال پيش تصميم گرفت اين مبارزه را در درون سازمان ملل به پيش برد. ما سازمان ملل را در مقام عضو با آرای خود و برداشتهای خود به رسميت میشناسيم. ما با رأی مستقل خود به دنبال حفظ وقار و صلح و تعريف نوين سيستم بينالمللی هستيم تا تعقيب و تضييق خلقها را توسط سرکردگی جويی به انتقاد کشيم. ونزوئلا از اين طريق نام خود را ارئه داده است، سرزمين بوليوار نام خود را برای عضويت دايم در شورای امنيت ارايه داده است. میدانيد، دولت ايالات متحده آمريکا دست به خشونت علنی آزيده، خشونت غيراخلاقی در سطح جهان و کوشش میکند تا از انتخاب آزاد ونزوئلا در عضويت دايم شورای امنيت جلوگيری به عمل آورد. آنها از حقيقت هراس دارند. امپراتوری از حقيقت، از آرای مستقل میهراسد. به ما اتهام خرابکاری میزند.
در اينجا مايلم از کليه کشورهايی که قول مودت به ونزوئلا داده اند، با اينکه انتخابات مخفی است و لازم نيست که کشوری رأی خود را علناً اعلام کند، تشکر کنم. اما تصور میکنم که خشونت علنی امپراتوری آمريکای شمالی مساعدت بسياری از کشورها را شتاب بخشيد، چيزی که ونزوئلا، خلق ما و دولت ما را از نظر اخلاقی تقويت میکند. مثلاً «مرکوسور» (ونزوئلا، برزيل، آرژانتين، اوروگوئه و پاراگوئه) و برخی ديگر از کشورهای آمريکای لاتين مثل بوليوی، به طور دستهجمعی پشتيبانی خود از ونزوئلا را اعلام کرده اند. همينطور CARICOM پشتيبانی کامل خود را اعلام کرده است. ليگ عرب پشتيبانی خود را اعلام کرده است. من از جهان عرب ممنونم، از برادران عرب از عمق کشورهای عربی. از برادران خود در کارائيب از جامعه آفريقا: تقريباً تمامی آفريقا پشتيبانی خود را از ونزوئلا اعلام داشته است. کشورهايی مثل روسيه، چين و کشورهای بسيار ديگر سياره ما. خيلی خيلی متشکرم، به نام ونزوئلا، به نام خلق ما و به نام حقيقت. زيرا ونزوئلا اگر در شورای امنيت حضور داشته باشد، تنها صدای ونزوئلا را به گوش جهان نخواهد رسانيد، بلکه بلندگوی جهان سوم، بلندگوی خلقهای اين سياره خواهد بود. ما در آنجا حضور خواهيم داشت و از وجه و وقار و حقيقت دفاع خواهيم کرد.
علاوه برآن، خانم رييس من معتقدم که دلايلی برای خوشبينی ما وجود دارد. به گفته شاعر خوشبينی تحميلی زيرا که در جوار تهديدات، بمبارانها، جنگ، خشونت، جنگهای پيشگيرانه و نابودی بسياری از خلقها، انسان احساس میکند که دوران نوينی در شرف تکوين است. «سيلويو رودريگز» در سرود خود میخواند «اين دوران رئوف است» جريانهای بديل به حرکت درمیآيند، ايدههای بديل، جنبشهای بديل، جوانان با ايدههای ديگر. تنها طی يک دهه ثابت شد که تز «به پايان رسيدن تاريخ» کاملاً اشتباه بود. تز تأييد کننده امپراتوری آمريکا، «پاکس آمريکانا»، تز تأييد کننده مدل نئوليبرالی سرمايهداری اشتباه بود، زيرا که تنها چيزی که با خود به ارمغان آورد، فقر و بينوايی بود. اين تز کاملاً اشتباه است و از بين خواهد رفت. اکنون بايستی که آينده جهان تعريف گردد. سپيده دم در راه است و آن را همه جا میتوان ديد. در آمريکای لاتين، در آسيا، در آفريقا، در اروپا و در استراليا.
روی اين چشمانداز خوشبينانه تکيه میکنم تا ضمير خودآگاه و آمادگی برای مبارزه در راه نجات جهان و بنای جهانی نوين و جهانی بهتر تقويت گردد.
ايالات متحده آمريکا در ونزوئلا کودتايی را طراحی و از نظر مالی تأمين کرد و ابتکار اجرای آن را به عهده گرفت. ايالات متحده آمريکا کماکان جنبش کودتاگر در ونزوئلا و عليه ونزوئلا را تقويت میکند. آنها کماکان تروريسم را مورد پشتيبانی قرار میدهند. خانم Michelle Bachele ، رييسجمهور شيلی چند روز پيش ـ معذرت میخواهم چند لحظه پيش ـ قتل وحشتناک وزير امور خارجه اسبق شيلی « اورلاندو پلتيه» را يادآوری کرد. مايلم تنها يک چيز بدان اضافه کنم: مقصرين (اين قتل) آزادند، مقصرين اين واقعه که به قتل شهروند ايالات متحده آمريکا نيز منجر شد، آمريکايی هستند و به سازمان سيا تعلق دارند، تروريستهای سازمان سيا. اما در اين مجمع همينطور بايد يادآوری گردد که چند روز ديگر ٣٠مين سالگرد اقدام وحشتناک تروريستی انفجار هواپيمای مسافربری کوبايی است که به قتل ٧٣ نفر سرنشين بیگناه آن انجاميد. حال بايد پرسيد بزرگترين تروريست قاره که مسؤوليت اخلاقی انفجار هواپيمای کوبايی را به عهده گرفت کجاست؟
وی چندين سال در ونزوئلا در زندان بود و تنها به کمک کارمندان سازمان سيا و دولت وقت ونزوئلا توانست از زندان بگريزد. وی اکنون در ايالات متحده آمريکا زندگی میکند و تحت الحمايت دولت آمريکا است. کسی که زندانی بود و به جرم خود اعتراف کرده بود.
دولت ايالات متحده آمريکا دورو است و از تروريسم پشتيبانی میکند.
اين وقايع ونزوئلا را برآن میدارد خود را در مبارزه عليه تروريسم و عليه خشونت مسؤول بداند و همگام با کليه خلقهای جهان در راه صلح و تساوی حقوق مبارزه کند.
من از هواپيمای کوبايی سخن گفتم. تروريست مسؤول اين فاجعه «لوئيس پاسادا کاريلس» نام دارد که اينجا (در آمريکا) در امنيت است. رشوهخواران بزرگ که از ونزوئلا گريخته اند، اينجا در امنيت هستند، مثل گروهی از تروريستها که در ونزوئلا در چندين سفارتخانه مختلف بمب کار گزاردند و در طی کودتا آدم کشته اند و من حقير را ربوده و کمر به قتلم بسته بودند. تنها خداوند، گروهی از سربازان خوب و يک خلق که به خيابانها ريختند از انجام آن جلوگيری کردند. در اثر يک معجزه من در اينجا حضور دارم. آنها اينجايند، رهبران کودتا و اقدامات تروريستی در حفاظ دولت ايالات متحده آمريکا در اينجايند. من دولت ايالات متحده آمريکا را متهم میکنم، تروريسم را مورد حمايت قرار میدهد و بحث کاملاً استهزاآميزی را رواج میدهند.
از کوبا سخن میگوييم. ما از هاوانا میآييم. ما بسيار راضی و خوشبخت از هاوانا میآييم. ما چندين روز آنجا بوديم؛ و در آنجا میتوان تولد يک دوران نوين را به چشم ديد: گردهمآيی G-15، گردهمآيی جنبش غيرمتعهدها و قطعنامه تاريخی «سند پايانی». نترسيد، من همه آن را قرائت نخواهم کرد، اما در اينجا چندين قطعنامه وجود دارد که به دنبال بحث و گفت و گوی شفاف بيش از ۵٠ نفر از رؤسای کشورها مورد تصويب قرار گرفته است. هاوانا يک هفته تمام پايتخت جنوب بود. ما جنبش کشورهای غيرمتهعد را مجدداً آغاز کرديم و اگر اجازه داشته باشم از شما، رفقا، خواهران و برادران خواهشی کنم، اين است که ما اراده عظيمی در تقويت گروه کشورهای غيرمتعهد گذارده ايم که برای تولد دوران نوين و جلوگيری از اعمال سرکردگی و سلطه امپرياليسم بسيار مهم است.
علاوه برآن، میدانيد که ما فيدل کاسترو را برای سه سال آينده به رياست گروه کشورهای غيرمتعهد انتخاب کرديم و اطمينان داريم که که رفيق پرزيدنت فيدل کاسترو چوب ميزانه را خلاقانه به کار خواهد گرفت. آنهايی که که مرگ فيدل را میخواستند، خوب!، اکنون دلخور مانده اند زيرا که فيدل مجدداً انيفورم سبز خود را پوشيده و اکنون نه تنها پرزيدنت کوبا، بلکه پرزيدنت گروه کشورهای غيرمتعهد است.
خانم رييس، همکاران و رؤسای جمهور؛
در آنجا يک جنبش بسيار پرتوان پا به عرصه وجود نهاد. جنبش جنوب. ما مردان و زنان جنوبيم. ما ارايه دهنده اين اسناديم، اين ايدهها، اين انتقادات و اين بازتابها. من اکنون دفتر دستنويس خود را میبندم و اين کتاب را نيز با خود میبرم ـ فراموش نکنيد که آن را با فروتنی کامل بخوانيد، خواندن آن را به شما توصيه میکنم ـ ما کوشش کرديم ايدههای خود را برای نجات اين سياره ارايه کنيم و آن را در مقابل تهديدات امپرياليسم حفظ نماييم و بدين وسيله ـ اميدوارم هرچه زودتر ـ در اين سده و نه ديرتر، فرزندان و نوههای ما زندگی بهتری داشته باشند. اميدوارم که ما بتوانيم شاهد آن باشيم: دنيای صلح، تحت اصول اساسی سازمان ملل متحد، اما سازمانی با آغاز جديد و در محلی ديگر. معتقدم که بايد سازمان ملل متحد را در کشور ديگری برپا ساخت. در يکی از کشورهای جنوب. ما ونزوئلا را پيشنهاد کرديم. شما میدانيد که پزشک معالج من در هواپيما محبوس مانده، زيرا آنها به وی اجازه ورود به سازمان ملل را ندادند. يک سوءاستفاده ديگر و حمله، خانم رييس، که ما از ونزوئلا آن را يک حمله ـ يک حمله شخصی ـ شيطان اعلام میکنيم.
بوی گوگرد میآيد، ولی خدا با ما است. همه را در آغوش میکشم، خدا پشت و پناه شما، روز بخير
(کف زدن حضار)