Friday, August 11, 2006

نگاه روز
صد سال نبرد آزادي
مهرداد شيباني m.shibani@roozonline.com
۱۹ مرداد ۱۳۸۵
خلاصه:
اين هفته انقلاب مشروطيت ايران صد ساله شد و نه تنها نخبگان ايران در داخل و کشوربه تجليل و بررسي انقلاب ناتمامي پرداختند که اولين "انقلاب آزادي" در خاورميانه بود، وزارت خارجه آمريکا هم به اين مناسبت بيانيه اي منتشر کرد.
-->
اين هفته انقلاب مشروطيت ايران صد ساله شد و نه تنها نخبگان ايران در داخل و کشوربه تجليل و بررسي انقلاب ناتمامي پرداختند که اولين "انقلاب آزادي" در خاورميانه بود، وزارت خارجه آمريکا هم به اين مناسبت بيانيه اي منتشر کرد. بيانيه اي که اين انقلاب را "پيروزي بزرگي براي دموکراسي ايراني و هم براي آزاديخواهي در خاورميانه"، مي خواند.درست درهفته اي که "بحث آزادي" و "اخبارخاور ميانه" دو حلقه اصلي رويداد هاي ايران بود.
همانقدر که برپائي نشست هاي گوناگون توسط ايرانيان در سراسر جهان براي بزرگداشت "انقلاب نا تمام"- تعبيري که از کتابي به همين نام نوشته رحمان هاتفي روزنامه نگار نامدار ايراني که در زندان جمهوري اسلامي کشته شد- آمده است، عادي بود؛ رويکرد حاکميت در قدرت و در حاشيه ايران به اين انقلاب غير منتظر مي نمود. و رخداد آن بعد از سي سال از بيان رسمي صف بندي تاريخي استبداد - آزادي خبرمي داد.
اصلاح طلبان داخل حکومتي که از پيش براي همايش دو روزه اي تدارک مفصل ديده بودند، آزادي را در هلال باريک ميان محمدخاتمي و مهدي کروبي محدود ديدند. در همايشي که از نيروهاي عرفي ايران فقط يک نفر شرکت داشت وحتي مسافر از راه رسيده آمريکا هم - دکتر سيدجواد طباطبائي- شتابان رسيده بود تا از نقش "علما" در اين انقلاب تجليل کند، تعريفي حداقلي از آزادي ارائه شد. همان تعريفي که همه مسائل نظري وعملي مربوط به ايران رادر دايره "نظام" محدود مي کند و "اصلاح" آن را سقف دموکراسي در ايران مي بيند. اصلاح طلبان درست به دليل اتخاذ همين موضع مياني که سبب حذف اکثريت مردم ونخبگان ايران در سرنوشت سياسي خود مي شود، شکست خوردند.
اصلاح طلبان حکومتي نشان دادند که حتي در حد همايش هم حضور احمد کسروي، فريدون آدميت و شيخ محمدخياباني رابر نمي تابند تاچه رسد به روشنفکراني که بذر آزادي را در خاک ايران کاشتند وانقلابيوني که به ثمرش نشاندند.
اگر سقف آزادي براي اصلاح طلبان، آخوندخراساني و نائيني و محلاتي است، اقتدارگرايان رو به قبله ديگري از"علما" دارند و در همايش خود درمجلس از زبان بالاترين مقام کشور به صراحت اعلام کردند که مباني نظري خود را از شيخ فضل اله نوري مي گيرند، همان مستبدي که در ميدان توپخانه تهران و به حکم علماي مشروطه طلب بر دار شد.
اقتدارگرايان در صد سالگي مشروطيت، از زبان رهبري و درمکاني مانند مجلس که اصلي ترين ميراث مشروطيت است اعلام کردند که خواست اين انقلاب "عدالت" بوده و سخن "آزادي" را "روشنفکران غرب زده" به ميان کشيده اند واز مردم وعلما تودهني خورده اند.
و باين ترتيب روشن شد که صدسال بعد از انقلاب مشروطيت و نزديک به سي سال "ضد" تاريخي آن يعني انقلاب اسلامي، "علما" که اکنون قدرت سياسي مطلق رادر دست دارند و حواشي آنها به دوگروه مشروطه ومشروعه تقسيم شده اند و فقط بايک تفاوت: يک قرن پيش مشروطه خواهان صاحب قدرت سياسي بودند وامروز طرفداران مشروعه. در آن روزگار، سقف مشروطيت حداکثري بود ، امروز حداقلي است. در آن زمان مشروعه ادعاي جهان گشايي نداشت وامروز در روياي رهبري خاور ميانه و فروکشيدن قدرت هاي بزرگ جهاني است.
ديدگاههاي نظري دوجناح غالب و مغلوب حاکميت جمهوري اسلامي که در صد سالگي انقلاب مشروطيت فرصت مناسبي براي جمع بندي آن بود، در عمل سياسي هم انعکاس روشني داشت. محمد رضا خاتمي که حتي درلندن با احتياط تمام حرف مي زند تا مباداخدشه اي به "نظام" وارد بيايد ياخطري متوجه کساني شود که بقول سعيد حجاريان منتظر بازگشت به قدرت هستند، درآخرين روزهاي دبير کلي جبهه مشارکت گفت که هر نوع حکومت "سکولاري" در ايران غير دمکراتيک و سرنوشت ايران بسته به اصلاحات مورد نظر حزب سياسي اوست. حزبي که بدنه آن درآستانه انتخابات جديد بين گزينش کسي است که پيوند باجناح غالب حاکميت را استحکام بخشد يا آن را سست کند.
اقتدارگرايان حاکم بر ايران هم اين هفته همچنان که گام به گام برنامه محو کامل آزادي را پيش مي بردند بر طبل جنگ کوبيدند و از زبان حسين شريعتمداري رسما نظريه خود را براي "افول قدرت هاي بزرگ" اعلام کردند.
اين هفته هيچ خبري از احمد باطبي نرسيد. همسر او در نامه اي به نهادهاي جهاني اعلام داشت نگران جان اوست. افکارعمومي ايرانيان در هراس است که او هم به سرنوشت زهراکاظمي و اکبر محمدي دچار شود. و اين درحالي است که هنوز خبري از سرنوشت رامين جهانبگلو نيست و خبر مي رسد که فيلم "اعترافات" او براي پخش آماده شده است. ناظران ايراني با توجه به سخنان علي لاريجاني، فرمانده کل سپاه پاسداران و برخي از وزرا مبني بر آمادگي جنگي وذخيره سازي مواد مورد نياز، بر اين باورند که فيلم "اعترافات" براي استفاده در چنين شرايطي و تهييج مردم آماده شده است.
اقتدارگرايان با غير قانوني خواندن "کانون مدافعان حقوق بشر" به نوشته يک سايت ايراني "دفاع از حقوق بشر درايران را ممنوع کردند" و بر اساس تفسير سازمان ديده بان حقوق بشر برنامه "ساکت کردن شيرين عبادي" رادردستور کار قرار دادند. در هفته اي که سايت "ايران ما" هم فيلتر شد و کودتاي خزنده سلطه خاموشي بر ايران يک گام ديگر پيش رفت.
در آغاز هفته علي اکبر محتمشي سخني گفت که تيتر اول روزنامه شرق شد. او که قابله "حزب الله لبنان" لقب گرفته و در زمان سفارت جمهوري اسلامي در بيروت اين سازمان را باپول مردم ايران و توان نظامي سپاه از تاسيس کرده است، خبر داد که حزب الله لبنان داراي موشک هائي با 250 کيلومتر برداست که مي تواند تل آويو را هدف قرار دهد. او باين ترتيب اخبار متعددي را تائيد کردکه حزب الله لبنان را شاخه اي از سپاه پاسداران مي دانند.
رسانه هاي اقتدارگرايان هم از نابودي قريب الوقوع اسرائيل خبر دادند و حسين شريعتمداري مشاور بسيار نزديک رهبر جمهوري اسلامي از قول او سخناني به نيوزويک گفت که تکذيب نشد: "ايشان معتقدند كه رخدادي بزرگ در انتظار جهان است - افول قدرت‌هاي بزرگ ـ ايشان همچنين معقتدند كه اين رخداد بزرگ بسيار لذت‌بخش خواهد بود، حتي اگر ما مجبور باشيم بهاي زيادي را برايش پرداخت كنيم."
قاعدتا اين همان رخدادي است که با نابودي اسرائيل و "تشکيل خاورميانه بزرگ بر محور ايران" آغاز مي شود و با نابودي غرب پايان مي گيرد. اقتدارگرايان که فروپاشي اتحادشوروي را ناشي از تاثير نامه آيت الله خميني به گورباچف مي دانند، لابد پايان کار غرب را با ارسال نامه هاي محمود احمدي نژاد به سران جهان آغاز کرده اند که اولين آن به جرج بوش نوشته شد.
و جهان در عمل پاسخي ديگر به اين رويا پردازي دن کيشوت وار داد. سران عرب که در کنفرانس اسلامي حضور نيافتند تا بدعوت جمهوري اسلامي پاسخ نداده باشند، وزراي خارجه خو د را در بيروت گرد آوردند و با حذف کامل جمهوري اسلامي و بعد از توافق با دولت لبنان و حزب الله تدارک خلع سلاح آن را ديدند. امري که در پايان هفته خشم رهبري جمهوري رابرانگيخت . جمهوري اسلامي قصدداشت رهبري بسيج جهان اسلام عليه اسرائيل را بعهده بگيرد، اما در عمل مساله "عربي" تلقي شد.
اين هفته نبردسرنوشتي خاورميانه ورق ديگري خورد. امري که بطورمستقيم با سرنوشت سياسي ايران پيوند دارد

Comments: Post a Comment



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?