Saturday, August 05, 2006
ششمين جنگ و چپ های اردن: ديداری از قهوه خانه چپ های عمان
برگردان ناهيد جعفرپور *
اردن مرکز از بين بردن زندانيانی است که از سوی سازمان های امنيتی بين المللی در زندان های سری اين کشور شکنجه و بازخواست می شوند
Jungewelt 3.8.2006 خبرگزاری عربی الجزيره گزارشی تحت عنوان " ششمين جنگ" در باره حوادث لبنان ، شمال اسرائيل و نوار غزه پخش نمود. در اين گزارش با جوانی که خود را کمونيست می ناميد و همچنين يک دانشجوی حقوق سياسی فلسطينی صحبت نمود. در اين گزارش جوان کمونيست اعلام نمود که "تا کنون در هيچ جنگی که اسرائيل با عربها داشته است اين همه مردم در چنين مدتی کوتاه قربانی نشده اند. شايد در سال 1948 اما حتی آن زمان هم با امروز فرق دارد". دانشجوی فلسطينی از وی می پرسد "خوب پس در انتفاضه چه بود؟" و جوان کمونيست جواب می دهد " آن چيزی ديگر بود . سالهای 1956 ، 1967،1973 و 1982 هر کدام بيانگر جنگی ميان عربها و اسرائيل است. بر روی اين مسئله که اين " جنگ ششم" برای سرنوشت مجموعه مردم خاورميانه تعيين کننده است، تمامی صاحب نظران هم عقيده اند". قهوه خانه آمون در بخش شرقی اردن مرکز عمان قرار دارد و درست شبيه کافه های چپ های برلين است. يک چنين مکان هائی در اردن زياد نيستند. آنچه در اين قهوه خانه با ساير مکان ها متفاوت است اين است که زنان و مردن با هم در مکانی عمومی نشسته اند. جائی که اکثرا تنها به مردان تعلق دارد. از درون کافه ميتوان ديد که حاضرين چه کسانی هستند و چه می گويند: شاعری کور که بر عليه ديوان سالاری اردن نوشته است و از چيزهائی تمرد نموده است که کسی اجازه تمرد نمودن نداشته است و به اين لحاظ هم بارها در زندان بسر برده است. او شاعری خلقی است و اشعارش هيچ گاه در غرب علنی نشده است. کمونيست هائی در اين قهوه خانه نشسته اند که در سازمان های چپ اردنی عضوند و با لبخندی شرمگينانه توضيح می دهند که آنها در شرکت های چندمليتی در سوريه کار می کنند و عليرغم موضعشان در مقابل کل سيستم اما از اين ترس دارند که جنگ لبنان باعث شود که آنها محل های کارشان را از دست دهند. چپ هائی هم در اين کافه وجود دارند که به هيچ تشکيلاتی تعلق ندارند. همچنين دانشجويان فلسطينی که در خارج تحصيل می کنند و از آنجا که می ترسند به کشور خود بروند بديدن خانواده هايشان در عمان آمده اند. آنها می ترسند که اگر به فلسطين بروند اجازه خروج دريافت نکنند. به همين دليل آنطور که خودشان می گويند در يک نوع تبعيد اختياری بسر می برند.جوان دانشجوی حقوق سياسی می گويد :" اکثر کسانی که من می شناسم بخاطر آکسيون های سياسی در زندانند . خوب حالا برای چه من اين ريسک را بکنم و به وطنم مسافرت کنم؟ ". بعد از استقرار سربازان سازمان ملل متحد در جنوب لبنان همه از خود سئوال می کنند که در سالهای آينده چه کسی جنوب لبنان را اشغال خواهد نمود. ناتو که پشتيبان اسرائيل است. در ميز بغلی جوانی که کارمند بيمه است می گويد:" لبنان همان تجربياتی را خواهد نمود که در افغانستان و عراق اتفاق افتاد. برای آمريکائی ها و اسرائيل همه اين کشور ها در يک جبهه اند. آنها می خواهند ساختارمجموعه خاورميانه را از نو تغيير دهند". زمانی که در مارس 2003 جنگ عراق شروع شد در اردن در باره علائق آمريکا و همچنين صدام حسين بحث ها شد. تظاهرات ها برگزار شد و مردم از دست غرب خشمگين بودند. اما امروز آنها در نا روشنی قرار دارند. مردم از ديدن عکس جنازه کودکان که از خانه های بمباران شده بيرون کشيده می شوند و بدن های تکه تکه شده در عراق و نابودی زير ساختارهای لبنان ، غزه و عراق مات و متحيرند. در اردن مردم عادت کرده اند درحاليکه در کشور های همسايه اساس مهم زندگی مردم در حال نابودی است، در آرامش و سکوت زندگی کنند. اردن در جنگ عراق پول زيادی بدست آورد. قيمت املاک مسکونی در عمان به طور نجومی بالا رفت. اکثر فراريان عراقی پول بسياری با خود به اين کشور آوردند. آنها کسانی بودند که در زمان حکومت صدام درآمدی بالا داشته و بنابراين قادر بودند از منطقه جنگی به خارج بگريزند. فراريان ثروت مند عراقی اکثرا به حزب بعث وابسته بودند. حال چندين هزار متواری از لبنان هم به اين کشوروارد شده اند که يا اقوامی در اينجا دارند که آنها را قبول نموده اند ويا از موقعيت مالی خوبی برخوردارند و می توانند هزينه های خويش را خود تامين نمايند. در مجموع چه در اين قهوه خانه آمون و چه در جاهای ديگر اردن مردم از خود سئوال می کنند که حرکت بعدی چيست و اتفاقات ديگر کدامند؟ جنگ لبنان رابطه تنگاتنگ با سرنوشت فلسطين دارد. در حال حاضر تنها يک راه حل عملی وجود دارد و آنهم اين است که اين اختلافات را در فلسطين حل نمود. اسرائيلی ها بايد تصميم بگيرند که ديگر قيم غرب در اين منطقه نباشند و برای زندگی مصالمت آميز با کشور های منطقه رابطه ای نرمال برقرار نمايند. در فلسطين ديگر دولتی که توانائی ادامه حيات داشته باشد وجود نخواهد داشت چون اسرائيلی ها هيچگاه به آنها اين اجازه را نمی دهند. يکی از فلسطينی ها می گويد :" فلسطينی ها عجالتا خروج اسرائيل از نوار غزه را بعنوان پيروزی سمبليک جشن گرفتند و اسرائيل اين هم نتوانست تحمل کند". دانشجوی فلسطينی حقوق سياسی می گويد:"در اينجا هيچ کس به راه حل دو دولت فلسطين /اسرائيل اعتقاد ندارد و آنرا بعنوان راه حلی واقعی نمی داند. بخشی وسيعی از نوار غربی را دولت اسرائيل هيچگاه آزاد نمی کند. آيا بايد بقيه اين منطقه تحت پادشاهی اردن قرار گيرد؟. مشکل در مرحله نخست اين است که جنبش صيهونيستي، آنتی زميستی را که در اروپا تجربه نمود بداخل هم منتقل نموده است و امروز بسياری ازاسرائيلی ها از اين حرکت می کنند که با هيچ کس که يهودی نيست نمی توانند زندگی مشترک کنند. اين در واقع همان ايدئولوژی عدم تفاهم و عدم اشتراک مساعی است. يک دولت برای دو ملت تنها راه حل ممکن عملی است . دولتی که حقوق مساوی برای همه آحاد مردمش قائل است و دسترسی مساوی مردم به تمامی امتيازات اجتماعی کشورچون آموزش ، بهداشت ووووو را فراهم می سازد. اين در ضمن تنها شانسی هم خواهد بود که مشکل متواريان و پناهندگان را هم حل خواهد نمود. بايد برای فلسطينی ها اين امکان به وجود آيد که به موطن خود بازگشت کنند و زمين های خويش را بازپس ستانند. اين مسئله تنها و تنها به کسانی ربط پيدا می کند که قدرت را در دست دارند و نمی خواهند اين قدرت را رها کنند و تمامی تلاششان اين است که هر راه حلی را که فلسطينی ها و ساير ملل در خاورميانه از آن بهره می برند غير ممکن کنند و جلوی آنرا بگيرند". در پاسخ به اين سئوال که آيا يک دولت چند مليتی راه حلی مورد قبول اکثريت فلسطينی ها است، دانشجوی حقوق سياسی با لبخندی می گويد :" من تا بحال هيچ فلسطينی را نديدم که اين مسئله را مورد قبول قرار ندهد. آنها ديگرجنگ نمی خواهند. آنها می خواهند به آزادی حرکت کنند و اکثرا می دانند که اين تنها بديل واقعی است". هيچ کدام از شرکت کنندگان در اين بحث و حاضرين در قهوه خانه به احزاب روی کار در فلسطين و اردن اعتمادی ندارند. در سال 2006 نتيجه يک همه پرسی در دانشگاه مرکز تحقيقات علمی اردن نشان می دهد که 90% کسانی که از آنها سئوال شده ، تصورات سياسی و اجتماعی و اقتصادی احزاب سياسی موجود بر کار را نماينده خود نمی دانند و با نقش دولت بعنوان پشتيبان آمريکا و عمل کننده خواسته های آمريکا موافق نيستند هم چنين در اين قهوه خانه هم هيچکس موافق نيست. همچنين آنها اعتقاد دارند که آمريکا جلوی دمکراسی در اردن را سد نموده است. وضعيت جنگ در لبنان وضعيت سوريه و اردن را هم مشخص خواهد نمود. برای سوريه اين خطر وجود دارد که به آنجا حمله شود و يا اينکه سوريه بايد دولت اسرائيل را به رسميت بشمارد. برای اردن اين خطر وجود دارد که مردم که در واقع 60% خودشان را فلسطينی می دانند و از سال 2003 در حدود يک مليون عراقی هم به آنها اضافه شده است از سوی آمريکا و اسرائيل مجازات شوند. مردم اردن به دولت آمريکا و اسرائيل اعتمادی ندارند و آنها تنها به کسانی اعتماد دارند که در حال حاضر در اين کشور خيلی بد حکومت می کنند. طبق گزارش جديد سازمان عفو بين الملل ، اردن در حال حاضر مرکز از بين بردن زندانيانی است که از سوی سازمان های امنيتی بين المللی در زندان های سری اين کشور شکنجه و بازخواست می شوند. هر کسی می داند که چه مسائلی در اردن می گذرد. اما هيچکس جرئت نمی کند در باره آن صحبت کند. هواپيما های حمل و نقل آمريکائی " اير فورس" روزانه از عمان به عراق و جاهای ديگر پرواز می کنند و هيچکس ديگر به صدای پرواز هواپيما ها بر فراز شهر توجه ای ندارد
Jungewelt 3.8.2006 خبرگزاری عربی الجزيره گزارشی تحت عنوان " ششمين جنگ" در باره حوادث لبنان ، شمال اسرائيل و نوار غزه پخش نمود. در اين گزارش با جوانی که خود را کمونيست می ناميد و همچنين يک دانشجوی حقوق سياسی فلسطينی صحبت نمود. در اين گزارش جوان کمونيست اعلام نمود که "تا کنون در هيچ جنگی که اسرائيل با عربها داشته است اين همه مردم در چنين مدتی کوتاه قربانی نشده اند. شايد در سال 1948 اما حتی آن زمان هم با امروز فرق دارد". دانشجوی فلسطينی از وی می پرسد "خوب پس در انتفاضه چه بود؟" و جوان کمونيست جواب می دهد " آن چيزی ديگر بود . سالهای 1956 ، 1967،1973 و 1982 هر کدام بيانگر جنگی ميان عربها و اسرائيل است. بر روی اين مسئله که اين " جنگ ششم" برای سرنوشت مجموعه مردم خاورميانه تعيين کننده است، تمامی صاحب نظران هم عقيده اند". قهوه خانه آمون در بخش شرقی اردن مرکز عمان قرار دارد و درست شبيه کافه های چپ های برلين است. يک چنين مکان هائی در اردن زياد نيستند. آنچه در اين قهوه خانه با ساير مکان ها متفاوت است اين است که زنان و مردن با هم در مکانی عمومی نشسته اند. جائی که اکثرا تنها به مردان تعلق دارد. از درون کافه ميتوان ديد که حاضرين چه کسانی هستند و چه می گويند: شاعری کور که بر عليه ديوان سالاری اردن نوشته است و از چيزهائی تمرد نموده است که کسی اجازه تمرد نمودن نداشته است و به اين لحاظ هم بارها در زندان بسر برده است. او شاعری خلقی است و اشعارش هيچ گاه در غرب علنی نشده است. کمونيست هائی در اين قهوه خانه نشسته اند که در سازمان های چپ اردنی عضوند و با لبخندی شرمگينانه توضيح می دهند که آنها در شرکت های چندمليتی در سوريه کار می کنند و عليرغم موضعشان در مقابل کل سيستم اما از اين ترس دارند که جنگ لبنان باعث شود که آنها محل های کارشان را از دست دهند. چپ هائی هم در اين کافه وجود دارند که به هيچ تشکيلاتی تعلق ندارند. همچنين دانشجويان فلسطينی که در خارج تحصيل می کنند و از آنجا که می ترسند به کشور خود بروند بديدن خانواده هايشان در عمان آمده اند. آنها می ترسند که اگر به فلسطين بروند اجازه خروج دريافت نکنند. به همين دليل آنطور که خودشان می گويند در يک نوع تبعيد اختياری بسر می برند.جوان دانشجوی حقوق سياسی می گويد :" اکثر کسانی که من می شناسم بخاطر آکسيون های سياسی در زندانند . خوب حالا برای چه من اين ريسک را بکنم و به وطنم مسافرت کنم؟ ". بعد از استقرار سربازان سازمان ملل متحد در جنوب لبنان همه از خود سئوال می کنند که در سالهای آينده چه کسی جنوب لبنان را اشغال خواهد نمود. ناتو که پشتيبان اسرائيل است. در ميز بغلی جوانی که کارمند بيمه است می گويد:" لبنان همان تجربياتی را خواهد نمود که در افغانستان و عراق اتفاق افتاد. برای آمريکائی ها و اسرائيل همه اين کشور ها در يک جبهه اند. آنها می خواهند ساختارمجموعه خاورميانه را از نو تغيير دهند". زمانی که در مارس 2003 جنگ عراق شروع شد در اردن در باره علائق آمريکا و همچنين صدام حسين بحث ها شد. تظاهرات ها برگزار شد و مردم از دست غرب خشمگين بودند. اما امروز آنها در نا روشنی قرار دارند. مردم از ديدن عکس جنازه کودکان که از خانه های بمباران شده بيرون کشيده می شوند و بدن های تکه تکه شده در عراق و نابودی زير ساختارهای لبنان ، غزه و عراق مات و متحيرند. در اردن مردم عادت کرده اند درحاليکه در کشور های همسايه اساس مهم زندگی مردم در حال نابودی است، در آرامش و سکوت زندگی کنند. اردن در جنگ عراق پول زيادی بدست آورد. قيمت املاک مسکونی در عمان به طور نجومی بالا رفت. اکثر فراريان عراقی پول بسياری با خود به اين کشور آوردند. آنها کسانی بودند که در زمان حکومت صدام درآمدی بالا داشته و بنابراين قادر بودند از منطقه جنگی به خارج بگريزند. فراريان ثروت مند عراقی اکثرا به حزب بعث وابسته بودند. حال چندين هزار متواری از لبنان هم به اين کشوروارد شده اند که يا اقوامی در اينجا دارند که آنها را قبول نموده اند ويا از موقعيت مالی خوبی برخوردارند و می توانند هزينه های خويش را خود تامين نمايند. در مجموع چه در اين قهوه خانه آمون و چه در جاهای ديگر اردن مردم از خود سئوال می کنند که حرکت بعدی چيست و اتفاقات ديگر کدامند؟ جنگ لبنان رابطه تنگاتنگ با سرنوشت فلسطين دارد. در حال حاضر تنها يک راه حل عملی وجود دارد و آنهم اين است که اين اختلافات را در فلسطين حل نمود. اسرائيلی ها بايد تصميم بگيرند که ديگر قيم غرب در اين منطقه نباشند و برای زندگی مصالمت آميز با کشور های منطقه رابطه ای نرمال برقرار نمايند. در فلسطين ديگر دولتی که توانائی ادامه حيات داشته باشد وجود نخواهد داشت چون اسرائيلی ها هيچگاه به آنها اين اجازه را نمی دهند. يکی از فلسطينی ها می گويد :" فلسطينی ها عجالتا خروج اسرائيل از نوار غزه را بعنوان پيروزی سمبليک جشن گرفتند و اسرائيل اين هم نتوانست تحمل کند". دانشجوی فلسطينی حقوق سياسی می گويد:"در اينجا هيچ کس به راه حل دو دولت فلسطين /اسرائيل اعتقاد ندارد و آنرا بعنوان راه حلی واقعی نمی داند. بخشی وسيعی از نوار غربی را دولت اسرائيل هيچگاه آزاد نمی کند. آيا بايد بقيه اين منطقه تحت پادشاهی اردن قرار گيرد؟. مشکل در مرحله نخست اين است که جنبش صيهونيستي، آنتی زميستی را که در اروپا تجربه نمود بداخل هم منتقل نموده است و امروز بسياری ازاسرائيلی ها از اين حرکت می کنند که با هيچ کس که يهودی نيست نمی توانند زندگی مشترک کنند. اين در واقع همان ايدئولوژی عدم تفاهم و عدم اشتراک مساعی است. يک دولت برای دو ملت تنها راه حل ممکن عملی است . دولتی که حقوق مساوی برای همه آحاد مردمش قائل است و دسترسی مساوی مردم به تمامی امتيازات اجتماعی کشورچون آموزش ، بهداشت ووووو را فراهم می سازد. اين در ضمن تنها شانسی هم خواهد بود که مشکل متواريان و پناهندگان را هم حل خواهد نمود. بايد برای فلسطينی ها اين امکان به وجود آيد که به موطن خود بازگشت کنند و زمين های خويش را بازپس ستانند. اين مسئله تنها و تنها به کسانی ربط پيدا می کند که قدرت را در دست دارند و نمی خواهند اين قدرت را رها کنند و تمامی تلاششان اين است که هر راه حلی را که فلسطينی ها و ساير ملل در خاورميانه از آن بهره می برند غير ممکن کنند و جلوی آنرا بگيرند". در پاسخ به اين سئوال که آيا يک دولت چند مليتی راه حلی مورد قبول اکثريت فلسطينی ها است، دانشجوی حقوق سياسی با لبخندی می گويد :" من تا بحال هيچ فلسطينی را نديدم که اين مسئله را مورد قبول قرار ندهد. آنها ديگرجنگ نمی خواهند. آنها می خواهند به آزادی حرکت کنند و اکثرا می دانند که اين تنها بديل واقعی است". هيچ کدام از شرکت کنندگان در اين بحث و حاضرين در قهوه خانه به احزاب روی کار در فلسطين و اردن اعتمادی ندارند. در سال 2006 نتيجه يک همه پرسی در دانشگاه مرکز تحقيقات علمی اردن نشان می دهد که 90% کسانی که از آنها سئوال شده ، تصورات سياسی و اجتماعی و اقتصادی احزاب سياسی موجود بر کار را نماينده خود نمی دانند و با نقش دولت بعنوان پشتيبان آمريکا و عمل کننده خواسته های آمريکا موافق نيستند هم چنين در اين قهوه خانه هم هيچکس موافق نيست. همچنين آنها اعتقاد دارند که آمريکا جلوی دمکراسی در اردن را سد نموده است. وضعيت جنگ در لبنان وضعيت سوريه و اردن را هم مشخص خواهد نمود. برای سوريه اين خطر وجود دارد که به آنجا حمله شود و يا اينکه سوريه بايد دولت اسرائيل را به رسميت بشمارد. برای اردن اين خطر وجود دارد که مردم که در واقع 60% خودشان را فلسطينی می دانند و از سال 2003 در حدود يک مليون عراقی هم به آنها اضافه شده است از سوی آمريکا و اسرائيل مجازات شوند. مردم اردن به دولت آمريکا و اسرائيل اعتمادی ندارند و آنها تنها به کسانی اعتماد دارند که در حال حاضر در اين کشور خيلی بد حکومت می کنند. طبق گزارش جديد سازمان عفو بين الملل ، اردن در حال حاضر مرکز از بين بردن زندانيانی است که از سوی سازمان های امنيتی بين المللی در زندان های سری اين کشور شکنجه و بازخواست می شوند. هر کسی می داند که چه مسائلی در اردن می گذرد. اما هيچکس جرئت نمی کند در باره آن صحبت کند. هواپيما های حمل و نقل آمريکائی " اير فورس" روزانه از عمان به عراق و جاهای ديگر پرواز می کنند و هيچکس ديگر به صدای پرواز هواپيما ها بر فراز شهر توجه ای ندارد