Thursday, August 24, 2006

واکاوي شكست ارتش اسرائيل از زبان يكي از فرماندهان پيشين اين رژيم
تانك مركاوا، غرور ملي ماست. ژنرال اسرائيل زماني كه اقدام به ساخت اين تانك كرد، در نظر داشت اين تانك بهترين محافظ ممكن براي خدمه آن باشد و ما حالا مي‌بينيم كه موشك‌هاي اهدايي سال‌هاي 80، قادر به فلج كردن تانك‌هاي ما شده و نفرات داخل آن كشته و مجروح مي‌شوند.
۲ شهريور ۱۳۸۵ - بعد از ظهر ۱۸:۲۴
تعداد بازديد: 578
كد خبر: ۴۶۳۸۱
چه بر سر ارتش اسرائيل آمده؟در حال حاضر، اين پرسش نه تنها در غرب، كه در خود اسرائيل، در همه اذهان مطرح است. به روشني مي‌توان ديد كه شكاف عميقي بين تصوير ارتش پرمدعي و خودستاي اسرائيل و ژنرال‌هاي تربيت شده آن و تصويري كه اين ارتش در جنگ جنوب لبنان از خود نشان داد، پيداست. «يوري آونري» يكي از فرماندهان پيشينارتش اسرائيل با طرح اين پرسش مي‌گويد: من كه هستم كه بخواهم در مورد مسائل جنگي و استراتژي جنگي نظر بدهم؟ زماني كه شانزده سال داشتم، جنگ جهاني دوم شروع شد و از همان زمان، تمام تئوري‌هاي جنگي را از «سان تزو» گرفته تا «كوزويست» مطالعه كردم و از سال 1948 در ارتش ابتدا به عنوان سرباز و سپس به عنوان فرمانده مشغول به خدمت بودم و در رابطه با مسائل نظامي و جنگي تا به حال دو كتاب نوشته‌ام.وقايع به خودي خود سخن مي‌گويند: 32 روز جنگ، همچنان حزب‌الله ايستاده و مي‌جنگد. خود همين امر مي‌تواند به تنهايي يك موفقيت حيرت‌انگيز باشد. يك سازمان كوچك چريكي با چند هزار نيرو در مقابل يكي از پرقدرت‌ترين ارتش‌هاي دنيا قد علم كرده و به رغم بمباران وسيع مناطق عملياتي، آنها همچنان زمين نخورده و ايستاده‌اند.از سال 1948 به بعد، ارتش‌هاي مصر، سوريه و اردن در جنگ‌هايي كه با ارتش اسرائيل داشتند، در كمتر از اين مدت، به زانو درآمدند. همان‌گونه كه پيشتر گفته‌ام، زماني كه يك مشت زن سبك وزن در مقابل يك قهرمان سنگين وزن بتواند تا روند 12، سرپا باقي بماند، او پيروز است؛ نتيجه امتيازات هرچه كه مي‌خواهد، باشد. در مورد نتايج به دست آمده جنگ، حزب‌الله تاكتيك و استراتژي اين درگيري را كاملا در دست داشت و استراتژي نظاميان ما، ابتداي، خشن و ساده‌لوحانه بود. به روشني پيداست، زماني كه ژنرال‌هاي ما خود را براي يك جنگ فرضي آماده مي‌كردند، حزب‌الله خود را براي يك جنگ واقعي به خوبي آماده كرده بود.اولين مقصر اين شكست، ژنرال «دان‌هالوتز» مي‌باشد. مي‌گويم مقصر، نه مسئول، امري كه به خودي خود او را از پستي كه اشغال كرده، ساقط مي‌كند.اين ژنرال، شهرت خود را زماني به دست آورد كه در يك مصاحبه در جواب سؤالي مبني بر اين‌كه وقتي يك بمب يك تني را روي يك محله غيرنظامي رها كرده چه احساسي داشته، در پاسخ گفت: «يك لرزه كوچك در زير بال هواپيما» و اضافه كرد كه از اين امر هيچ عذاب وجداني هم نداشته كه خواب راحت او را بر هم زند. بعد از رها كردن بمب يك تني بر روي يك محله غير نظامي، شب را راحت خوابيده است. او به خاطر اعتراض من و هم‌رديفانم به اين اظهارات، ما را «خائن» خطاب كرده و خواستار محاكمه ما شد.با بررسي نتايج اين جنگ، به روشني پيداست كه «دان‌ هالوتز» بدترين فرمانده ستاد ارتش اسرائيل مي‌باشد كه اين ارتش در تاريخ خود ديده است. او افسر نالايقي است كه اين پست را اشغال كرده است. او فكر مي‌كرد كه با تعويض لباس آبي نيروي هوايي و به تن كردن لباس خاكستري مي‌تواند فرماندهي ارتش را به عهده گيرد.هالوتز جنگ را با روحيه متكبرانه يك افسر نيروي هوايي شروع كرد. او فكر مي‌كرد با بمباران هوايي به همراه با بمباران سنگين زرهي و دريايي مي‌تواند حزب‌الله را خرد كند، او فكر مي‌كرد با تخريب شهرها، محله‌ها، جاده‌ها و بنادر لبنان، لبناني‌ها قيام كرده و دولت خود را مجبور به راندن حزب‌الله خواهد كرد. او در هفته اول آدم‌كشي و تخريب را تا جايي پيش برد كه دنيا شاهد اثر معكوس اين سياست بود: حزب‌الله نه تنها منزوي نشد، بلكه اين حملات باعث تقويت آن شد و مخالفان اين گروه در لبنان و خارج تضعيف شدند و مواضع طرفداران روزهاي اول اسرائيل، رو به زوال رفت.وقتي كار به اين نقطه رسيد، ‌هالوتز نمي‌دانست چه بكند. سه هفته او سربازان را با ماموريت‌هاي غيرمعقول و نااميدانه به اين‌سو و آن سوي لبنان بدون دستيابي به كوچكترين نتيجه‌اي ارسال كرد. حتي در درگيري‌هاي دهكده‌هاي هم‌مرز هم سربازان اسرائيلي نتوانستند پيروزي با معنايي را نصيب خود كنند. بعد از چهار هفته، وقتي كه دولت از وي يك نقشه جنگي خواست، او مثل يك مبتدي ظاهر شد.اگر در جنگ، «دشمن» يك ارتش منظم باشد، استراتژي عقب راندن حريف به عنوان تنها استراتژي، يك راهبرد شناخته شده نظامي نيست. ولي زماني كه اين درگيري با حريفي كه از يك نيروي چريكي تشكيل شده باشد، عقب راندن آن به عنوان تنها استراتژي، حماقت محض است.وقتي كه سازمان ملل دعوت به ترك مخاصمه كرد، او سعي كرد با اشغال مناطق خالي از سكنه در نزديكي مرزها، خود را پيروز نشان دهد. مثل تمام جنگ‌هاي اسرائيل، با بي‌توجهي به اين دعوت، با هدف به دست آوردن سود مشروع از نامشروع در آخرين دقايق، به رغم هدف اعلام شده در آغاز جنگ، حزب‌الله همچنان در سنگرهاي خود دست نخورده باقي ماند.با توجه به تاثير رئيس ستاد ارتش بر مجموع فرماندهان، بايد اذعان داشت كه وي فقط در رأس هرم قرار دارد و بقيه هم در اين شكست سهيم هستند. اين جنگ سايه سياهي بر روي مجموعه سلسله مراتب انداخت. به نظر من در ميان فرماندهان اسرائيلي، افراد لايقي وجود دارند، ولي تابلوي مجموعه افسران عالي رتبه، وضعيت ضعيف و يا خيلي بد را نشان مي‌دهد؛ تمام افسراني كه در تلويزيون ظاهر شدند، نشان دادند كه چيزي براي گفتن يا انگيزه كافي ندارند. همه آنها، حرف‌هاي كليشه‌اي را طوطي‌وار تكرار مي‌كردند. تمام فرماندهان پيشين از ارائه گزارش‌هاي ضعيف، كم‌هوش و جهل افسران عالي‌رتبه در رسانه‌ها متحير مانده بودند. احساس مي‌شد كه آنها در مورد تاريخ جنگ‌ها هيچ مطالعه‌اي نداشته‌اند و از كلمات فاقد روح و خالي از معنا استفاده مي‌كردند. ارتشي كه سال‌هاست همچون پليس عليه مردم فلسطين با عنوان تروريست در سركوب زنان و كودكان عمل مي‌كند و تمام وقت خود را صرف دويدن به دنبال پسربچه‌هايي مي‌كند كه به آنها سنگ پرتاب كرده، نمي‌تواند يك ارتش كارا باقي بماند و نتايج به دست آمده، اين مسئله را به خوبي ثابت مي‌كند.بعد از هر شكست ارتش ما، سرويس‌هاي اطلاعاتي به سرعت براي پوشش عقبه آماده مي‌شوند. فرماندهان اين سرويس‌ها اعلام مي‌كنند كه آنها در جريان همه امور بوده‌اند و تمام اطلاعات دقيق را در اختيار نظاميان قرار داده‌اند، ولي آنها نتوانسته‌اند از آنها استفاده كنند. ولي از آنچه كه ديده شد، ثابت مي‌كند كه اين مطلب درست نيست و به خوبي ديده شد كه در زمينه سيستم دفاعي حزب‌الله در جنوب لبنان، هيچ اطلاعي در دست نبود. زيرساخت‌هاي پيچيده سنگرهاي مخفي، تداركات مدرن نظامي، ذخيره‌سازي تسليحاتي و غذايي متحيركننده ارتش اسرائيل را غافل گير كرده بود؛ اين ارتش آماده رويارويي با اين سنگرها به ويژه در نزديكي دو سه كيلومتري مرزها نبودند، اين سنگرها يادآور تونل‌هاي ويتكونگها بود. جامعه اطلاعاتي ارتش بخاطر اشغال طولاني مدت اراضي فلسطيني‌ها به فساد كشيده شده است.آنها جاسوسان و خبرچين‌ها را درطول مدت 39 بوسيله شكنجه ، فساد مالي و رشوه به خدمت گرفته است. بيشتر اين افراد، از ميان معتاداني كه در پي به دست آوردن مواد مورد نيازند، مثل پسر جواني كه در حسرت ديدن مادر بيمار خود دستگير شده، افرادي كه اميد بهره‌اي از فساد مالي حاكم و غيره به كار گرفته مي‌شوند. به خوبي ديديم كه اين دستگاه عاملي در ميان حزب‌الله نداشت و بدون اين‌گونه عوامل سرويس اطلاعاتي ما كور است. اين امر زماني بيشتر خودنمايي مي‌كند كه ارتش و سرويس اطلاعاتي با كارايي سلاح‌هاي كشنده ضدتانك حزب‌الله روبه‌رو مي‌شوند. باور اين مسئله بسيار دشوار است كه در اين جنگ بنا به آمار رسمي ارائه شده، بيش از 20 فروند از تانك‌هاي ما نابود شده است.تانك مركاوا، غرور ملي ماست. ژنرال اسرائيل تال افسر عالي‌رتبه زرهي زماني كه اقدام به ساخت اين تانك كرد، نمي‌خواست اين تانك تنها يكي از تانك‌هاي پيشرفته جنگي دنيا باشد، بلكه در نظر داشت اين تانك بهترين محافظ ممكن براي خدمه آن باشد و ما حالا مي‌بينيم كه موشك‌هاي اهدايي سال‌هاي 80، قادر به فلج كردن تانك‌هاي ما شده و نفرات داخل آن كشته و مجروح مي‌شوند.تاريخ به ما مي‌آموزد كه يك شكست براي يك ارتش، مي‌تواند فوايد زيادي همراه داشته باشد. يك ارتش پيروز بناي خود را بر روي پيروزي‌هاي خود بنا مي‌كند و همين امر باعث عدم بررسي خود و زير سؤال بردن خود مي‌شود و همين امر، در گذر زمان باعث تحليل رفتن آن مي‌شود و فرماندهان آن دچار بي احتياطي شده و در جنگ بعدي امكان شكست را بالا مي‌برد. جنگ شش روزه و پس از آن جنگ «يوم كيپور» گوياي اين وضعيت مي‌باشد، يك ارتش شكست خورده مي‌داند كه بايد خود را بازسازي كند، به شرطي كه شكست را قبول كرده باشد. بعد از اين جنگ فرماندهان عاليرتبه بايد استعفا دهند و بدنه افسران بازسازي شود. براي اين كار، وزير دفاع نبايد همچون يك عروسك خيمه‌شب‌بازي آلت دست افسران ستادي باشد.خارج از تحليل‌هاي نظامي، درسي كه اين جنگ به ما مي‌دهد، اين است كه راه‌حل نظامي وجود ندارد و بايد به دنبال راه‌حل سياسي بود. حتي يك ارتش قدرتمند نمي‌تواند يك گروه چريكي را نابود كند؛ براي اين‌كه يك گروه چريكي يك پديده سياسي است و هرچه‌قدر يك ارتش به تجهيزات پيشرفته مجهز باشد، اقبال پيروزي آن در رويارويي با گروه‌هاي چريكي ضعيف‌تر است. جنگ ما در شمال، مركز و جنوب يك درگيري سياسي است و براي پايان دادن به يك درگيري سياسي، استفاده از ارتش بدترين وسيله موجود مي‌باشد. اين جنگ ثابت كرد كه حزب‌الله يك حريف قوي است و براي يافتن يك راه سياسي در شمال، بايد اين گروه را در نظر داشت

Comments: Post a Comment



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?