Tuesday, August 22, 2006


شهروند - شماره ۱۰۸۷
۱۸ آگوست ۲۰۰۶ - جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۸۵
هجوم به مردم، تسليم به بيگانگان
حسن زرهي
آنچه از ميهن ما مي رسد خبرهاي بد براي مردم است. براي مردمي كه در اين بيست و هفت سال هزاران مصيبت كشيده اند تا شايد رهبران حكومت حاليشان شود كه صبر ملت مرز و حدي دارد. انگار اما حكمرانان تهران چندان حرمتي براي اين بردباري مثال زدني مردم قائل نيستند. كانون نويسندگان ايران يكي از تشكل هاي فرهنگي پر پيشينه ي ايراني بيست و چهارم مرداد ماه بيانيه اي صادر كرده است كه گوشه اي از همين فشار بر مردم و اهالي انديشه و فكر را كه نتيجه ي تسليم و كرنش به بيگانگان است نشان مي دهد. كانون مي نويسد: "مردم شريف و آزاده ی ايراناخبار و اطلاعات موجود درباره ی اقدامات جاری حاکی از اتخاذ سياست های اسفبار در همه زمينه های هنری و فرهنگی است که چشم انداز وخيم تر آينده ی فرهنگ ايران را به تصوير می کشد. سانسور و جلوگيری از نشر کتاب و مطبوعات، فيلترينگ سايت های اينترنتی، جمع آوری آنتن های ماهواره ای و اعمال سانسور در عرصه های مختلف سينما و تئاتر هر روز تشديد می شود. کانون نويسندگان ايران خود را ملزم می داند در مورد پيامدهای سرکوب فرهنگی و هنری، نگرانی عميق خود را ابراز دارد و يادآور شود اين ننگ بر سردمداران دستگاه های مسئول باقی خواهد ماند که اقدامات آنان شکوفايی نسل امروز و ميراث فرهنگی مردم را به خطر می اندازد و به سقوط می کشاند. اين سياست ضدفرهنگی، ضمن افزايش فشار بر نويسندگان و مترجمانی که معيشت آنان وابسته به نشر آثارشان است، موجب ورشکستگی صنعت نشر و چاپ، رکود کامل سينما و تئاتر مستقل و خلاق، موسيقی، نقاشی و ديگر زمينه های آفرينش هنری، فرهنگی و فکری خواهد شد. کانون نويسندگان ايران با توجه به اين وضعيت اسفناک از همه دوستداران فرهنگ و هنر و انسان های آزادی خواه می خواهد که در برابر اين هجوم ويرانگر قاطعانه ايستادگی کنند."هنوز از آنچه نويسندگان سوته دل ايراني به درستي هشدارش را مي دهند، آدم آسوده نشده است كه مي بيند، آوار مصيبت همچنان هست. حكومتي كه در بوق و كرنا مي كوبد تا از به اصطلاح حق پايمال شده ي مردم فلسطين و لبنان حمايت كند، نه خود را ملزم به توضيح درباره ي چگونگي مرگ اكبر محمدي در زندان مي بيند و نه حالا حاضر است به فرياد پزشك و خانواده و دلسوزان جامعه در پيوند با در خطر بودن جان احمد باطبي توجهي نشان دهد. پزشك باطبي مي گويد داروهاي او اگر قطع شوند جانش به جد در خطر خواهد بود. و باطبي در اعتصاب غذا به سر مي برد و همين امر باعث نگراني بيشتر در پيوند با وضعيت جسمي اين زنداني سياسي جوان و دانشجو است. اما حكومت مدعي حقوق مردمان ديگر، به ايرانيان كه مي رسد خود به ناقض ابتدايي ترين حقوق انساني تبديل مي شود. موسوي خوئيني كه در يك تظاهرات آرام زنان براي احقاق حقوقشان دستگير شده بود، همچنان در زندان است و مسئولان حكومت حاضر به پاسخگويي درباره اين اقدام غيرقانوني خويش نيستند. و اين همه در حالي ست كه رژيم تهران از پرداخت سالي صد ميليون دلار به حزب الله لبنان و نفت و گاز رايگان به دولت مستبد سوريه به عنوان اقداماتي انساني ياد مي كند و رهبر و رئيس جمهوري رژيم چنان از اين حاتم بخشي خويش به حساب ملت محروم ايران داد سخن مي دهند كه گويي آنچه بخشيده مي شود مازاد سفره ي پرنان ايرانيان است، نه لقمه اي از دهان گرسنه ي بچه هاي فقير حتي همين تهران كه پايتخت آقايان است. و دختران جوان و نوجوانش براي لقمه ي ناني جان و وجدان خويش را به ثمن بخس به حراج نهاده اند. خبر آخر هم اينكه قرار است به زودي نامهاي بسياري از زبان رامين جهانبگلو در اعترافات تلويزيوني پخش شود، و فشار بر نويسندگان و روشنفكران و آزاديخواهان ايران هم در درون و هم در بيرون كشور افزوده شود. و اين ماجراي آبرو رفته ي كهنه ي آقاي شريعتمداري و شركا همچنان مي خواهد ادامه يابد و هيچكس هم از اين همه دروغ و دغل شرمش نمي شود، كه اگر مي شد بازي بليهانه ي اعتراف گيري تلويزيوني ادامه نمي يافت

Comments: Post a Comment



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?