Thursday, August 17, 2006


نامه مارسل خليفه* به هنرمندان يونسکو برای صلح

تارنگاشت عدالت

مطلب رسيده

م. پيگير


«هنرمندان يونسکو برای صلح، در آرامش خفه شده، خشم پر هياهويی باشيد»

يونسکو کار خوبی کرده است که شما را به عنوان «هنرمندان برای صلح» ناميده است. زيرا شما، وجود و بيانتان وقف صلح است؛ شمايانی که به عنوان نخبگان کنونی جهان هنر و آفرينش، تجربه خود را در مقياس جهانی به مثابه نشانی از واقعيت، نوزايش و چيرگی دائمی بر افق های نوين انتقال می‌دهيد. اين امر هنر شما را در کشورهايتان از محبوبيت و وجهه بزرگی برخوردار کرده است.

از ديگر سو، يونسکو که مراقب سهيم بودن شما و ايفا کردن نقش فعال‌تان در گسترش ارزش‌های جهان‌شمول است، اين گزينه را بر عهده گرفته است زيرا هنر يک بردار است، محمل‌هايی است. سپس يونسکو با افزودن عنوان «برای صلح» گزينه خود را ظرافت بخشيد. زيرا هنر پيامد آن است: در لحظاتی که انسان نيازی حياتی به اين آرامش، آسودگی و پذيرش ارزش‌های جهان‌شمولی دارد که ضامن‌های انسانيتش هستند، صلح از خواسته‌های نخستين اوست. آن صلحی که روابط با ديگران را انسانی می‌کند و آن را بر پايه بخشايش، عفو و گذشت، دوستی، عدل و داد، احترام به شرف و حيثيت؛ رد خشونت، تعصب و خشک‌انديشی، تسلط بر ديگران، سرکوب و اشغال استوار می‌کند.
و يونسکو ارزش‌های شما را برگزيده است؛ ارزش‌هايی که هنر شما به دفاع از آن‌ها برمی‌خيزد.

اين‌جانب مارسل خليفه، امضاکننده زير،
به‌منزله همکاری که همانند شما عنوان «هنرمند يونسکو برای صلح» را دارا هستم به شما خطاب می‌کنم تا روی خود را از منظره اضطراری فراگيری که نيروهای نظامی برانگيخته اسرائيل بر عليه لبنان و خلق آن، بر‌عليه فلسطين و خلق آن به‌وجود آورده است، برنگردانيد. هيچ‌چيزی هنر ما را توجيه نمی‌کند اگر نتوانيم سخن‌گوی آنانی باشيم که نمی‌توانند به بيان خود بپردازند. اين هدف ماست که همه چيز را در راه آن عرضه می‌کنيم، هدفی که ما را هم‌زمان، به‌عنوان صدای زيبايی که به نامش سخن می‌گوئيم تقديس می‌کند.

ما اين هدف را تا آن‌جا که ممکن باشد به‌جلو می‌بريم و امکان می‌دهيم که آثار ما را: سرودهای عشق و ذوب شدن در تمام قربانيان تمام سرکوب‌ها، فرياد زند.

در اين لحظات تعيين‌کننده‌ای که خلقم می‌گذراند، به هشياری شما اقتدا می‌کنم برای اين‌که شما اين هدف انسان‌دوستانه را درک کنيد و اين‌که با يکديگر عمل کنيم تا اين جنايات گروهی‌ای که هر روز در جلوی چشم همگان در دنيای «متمدن» صورت می‌گيرد، پايان پذيرد. ما همگان گستردگی فجايعی که تلويزيون پخش می‌کند می‌بينيم. بنابراين، با صدائی بلند، و بی‌چون‌و‌چرا کشتارهای صورت گرفته را بر‌عليه ما توسط ارتش اشغال‌گر اسرائيل بيان می‌کنيم.

هنرمندان يونسکو در سراسر دنيا،
انسان‌ها را با خوشبختی غسل تعميد دهيم و از سينه آن‌ها رنج و درد جنگ ويران‌گر را بيرون بکشيم. با شادی‌ای که يک عامل جنايت را به عذاب الهی محکوم می‌کند، اميدی که نااميدی را دور می‌کند، افقی که يک راه ناآشنا می‌گشايد، سبزی‌ای‌که‌ زمين سترون را به چالش می‌کشد، زمزمه‌ای که سکوت را باآذرخش خود می‌شکند... اگر هدف در پيچاپيچ ابهام و گنگی گم شود، هنر آن را دوباره در مرکز قرار می‌دهد...

دوستان،
اجازه دهيد ما در شما آن‌چه را که از احساس انسانيت باقی مانده است دريابيم و شما آن ريسمان نجات‌دهنده‌ای باشيد که کشيده شده تا لبه مرگ، آن‌چه را که گريزان است باز‌می‌آورد.

هنگامی‌که بزرگان اين جهان بر زخم‌های ما نمک می‌پاشند تا در آن‌ها درد را برانگيزانند، شما مرهمی بر آن‌ها باشيد. بر‌عليه اين زخمی که نمی‌خواهد التيام پذيرد اعتراض کنيد.

در آرامش خفه شده، خشم پرهياهويی باشيد، پژواکی از شورش انسان‌ها در آرامشی باشيد که در آن، پرسش، پاسخی آماده را به بن‌بست برگشت می‌دهد.

دوستان،
همبستگی شما با ما به‌خوبی دارای معناست:
برای اين‌که ما انسان‌ها و بناها، زير ضربه‌های تکراری به نااميدی و زوال سقوط نکنيم؛
برای اين‌که همانند يک دژ در برابر حملات کينه‌توزانه برپا‌خيزيم و خود را در برابر دشمن در تمام شکل و صورت‌هايش مصون نگه‌داريم. ما انسان‌هايی را که به آنان پناه می‌بريم مخاطب قرار می‌دهيم و به ژرف‌ترين آن‌چه در درون آن‌هاست خطاب می‌کنيم. بدون اين‌که هرگز خطوط دفاع از انسانيت را با سلاح‌های عشق رها کنيم. برای دفاع از دژ خود و معنای زيبايی که سرزمين ما را بنا می‌کند.

هنرمندان يونسکو برای صلح،
به يکديگر ياری دهيم و کنسرت‌هايی به نفع لبنان و فلسطين اجرا کنيم؛ که اين عمل اتحادی باشد آکنده از عشق و موهبت. به ديدار يکديگر بشتابيم برای اين‌که با تمام حسن‌نيت فرياد زنيم که زمان‌های متعفنی که توسط ستم‌گران حريص و آزمند جنگ نگه‌داشته شده، انسان و زندگی را به‌ستوه آورده است.

ما نمی‌توانيم دنيايی تباه شده و بی‌معنی‌ای را تصور کنيم که در آن سياست‌ها در پلشتی و انحطاط شکل می‌گيرند؛ آن سياست‌های کينه‌توزانه‌ای که براساس آن اسرائيل و اربابانش بدون مجازات، مکانيزم‌های زوال و انحطاط دنيا را فراهم می‌کنند تا ارزش‌های زهرآگين خود را جهان‌شمول سازند. فرماندهان ايالات متحده آمريکا، جنايت روشمند و برنامه‌ريزی شده را توصيه می‌کنند در همان‌حالی که خود را با صورتک قدرتی می‌پوشانند که در خدمت «خوبی در دنيا» عمل می‌کند.

يک وحشی‌گری کور، تحقيرآميز، خشن و بی‌رحم که نه به سازمان ملل اعتنا می‌کند و نه به قوانين بين‌المللی. و جامعه بين‌المللی سکوت پيشه می‌کند و جنايات اربابان «دنيای آزاد» را به‌دست فراموشی می‌سپارد.

زياد دور نرويم. تجاوز به عراق يک عمل تروريسم بين‌المللی واضحی است که تحقير کامل حقوق بين‌المللی را آشکار می‌کند. چگونه اين دولتمردان به اين‌جا رسيده‌اند؟

يک گروه از تبهکاران متعصب و نادان که در خورجين خود سلاح‌های کشتار جمعی نگه‌داشته‌اند. چگونه از دمکراسی و آزادی معنايشان را ربودند و در همه جا هرج‌و‌مرج آفريدند و با افکندن سوءطن به تروريسم و بدنامی عمومی، هر نوع مقاومت قانونی و مشروع را حذف کردند؟

دوستان،
به‌ياد داشته باشيم که انسانيت در انسان نمی‌تواند در زير چکمه‌های جنگ‌آفرينان ناپديد گردد و اين‌که هميشه زيبايی از زير خاکستر آتش‌سوزی‌ها پديدار خواهد گشت.

دريابيم که يوغ کينه و نفرت برضد انسان، بناها، روح‌ها و اراده فقط می‌تواند کوتاه مدت باشد؛ که کف ناپديد می‌شود و فقط آن‌چه که به‌سود انسان‌هاست باقی می‌ماند.

بنابراين راهی را برگزينيم که هيچ شرط و شروطی آن را سد نکند. زيرا ما در اين زمان‌ جنگ، زمان سکوت نکوهيده و نابودی فراگير به بحث نمی‌نشينيم.

توان خود را برای زندگی، تجديد مقاومت بازيابيم و اين پنجره را ديگر بار بگشائيم برای اين‌که سرانجام هوای منطقه‌ای که در اثر اميال جنگ‌جويانه به حالت خفگی درآمده، تازه شود.

خلق ما رودررويی را به رها کردن مقاومت ترجيح می‌دهد.
يک رويارويی بزرگ، اصيل و شرافتمندانه که دشواری و نتايج آن را سنجيده است.

خلق ما آگاه است که برخاستن عليه دشمن اسرائيلی که به نابودی زندگی روزمره ما، به هتک خلوت و زندگی خصوصی ما دست می‌يازد، چه معنايی می‌تواند داشته باشد.

در چنين شرايطی، در حالی‌که با آهن و خون از ما خواسته می‌شود نگهبان خواب، باد و کيلوهای آرد باشيم، يک همبستگی خود به خودی را بر خود هموار کنيم و مقاومت را به اشکال گوناگون سازمان دهيم.

بدين‌سان است که خلق به خويش باز خواهد گشت، درخت به زمينش و گل سرخ به رنگش.

اين مقاومت، پرده از خشونت برانگيخته شده دشمن برمی‌دارد که با بمب‌افکن‌هايش ترديدی به خود راه نمی‌دهد که مرتکب کشتارها شود. اين مقاومت هم‌چنين پرده از بی‌اعتنايی دنيای عرب در برخورد کاملش با لبنان و فلسطين برمی‌دارد.

ترس رهبران عرب، در انزوا ماندن لبنان به نوعی همدستی اين رژيم‌ها را با اسرائيل نشان می‌دهد.

سرکوب خلق‌هايشان، جنبه ديگری از مسئوليت‌شان در وضع بد فراگير شده می‌باشد. اين سکوت تقريبا کامل عرب‌ها درباره جنگ که لبنان و فلسطين آن را تحمل می‌کنند، ترسناک است. زيرا اين امر ّبه آن سو می‌گرايد که هر نوع تمايل به مقاومت فلج شود و نااميدی و چشم‌پوشی از مقاومت به پيش آيد.

در اين روز برای به چالش کشيدن دشمن اسرائيلی، برای فرزندانمان، برای گل‌ها و کوچه‌هايمان، برای ترانه‌ها و شادی‌هايمان، برای هوا، دريا و زمين‌مان، تمام خلق‌ها را به ياری فرامی‌خوانيم برای اين‌که مردم ما بتوانند به خانه‌های خود و دهکده‌های خود بازگردند؛ برای اين‌که مردم ما در امنيت باشند و شرايط زندگی‌ شايسته‌ای برايشان امکان‌پذير گردد.

دوستان،
خود را در اين وظيفه گريزناپذير درگير کنيم. بدين‌سان ما در آوردن پاسخ به پرسش‌های مطرح شده شرکت می‌کنيم و به آن‌جا خواهيم رسيد که اهداف و انگيزه‌ها در دنيا بيان شود.

انگيزه‌هايی را بيافرينيم که به تغيير اين حالت موجود بيانجامد.

يک هنرمند چه ارزشی می‌تواند داشته باشد اگر صادقانه در راه آزادی انسان و رهايی از قيموميت اوتلاش نکند؟

يک هنرمند چه ارزشی می‌تواند داشته باشد اگر سرکش نباشد؟ تمدن، دختر يک لحظه سرکشی است.

مارسل خليفه

مرکز يونسکو در پاريس

پنج‌شنبه ۳ اوت ۲۰۰۶




* مارسل خليفه، خواننده کمونيست لبنانی که سال گذشته از طرف يونسکو به عنوان «پيام آور صلح» انتخاب شد.

Comments: Post a Comment



<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?