Sunday, August 13, 2006
ناگفته هایی از حمله نظامی به ایران
آفتاب ـ زهرا رضایی: سیمور هرش روزنامهنگار آمریکایی که پیش از این مقاله جنجال برانگیزی در مورد حمله نظامی آمریکا به ایران منتشر کرده بود در شماره جدید مجله "نیویورکر" به ارزیابی سیاست دولت جرج بوش در این خصوص پرداخته است.
وی در بیان تغییر استراتژی آمریکا در خصوص حل مساله هستهای ایران به سخنرانی وزیر خارجه آمریکا در 31 می در خصوص اعلام آمادگی واشنگتن برای پیوستن به چین، روسیه و متحدان اروپاییاش جهت مذاکره مستقیم با ایران در مورد برنامه هستهایاش اشاره میکند. جرج بوش رئیس جمهور آمریکا نیز در سخنرانی 19 ژوئن خود شرط این اقدام را تعلیق کامل غنیسازی اورانیوم و پردازش مجدد در ایران اعلام کرد. اما سوال اینجاست که آیا دولت آمریکا انتظار داشت که ایران با این شرط موافقت کند یا قصد داشت از این اعلام آمادگی به عنوان زمینه دیپلماتیک برای اقدام نظامی استفاده کند. وی در ادامه با استناد به گفته مقامات پنتاگون به نادرست بودن سیاستهای بوش در تصمیم به عملی کردن تهدید ناگفته خود مبنی بر حمایت از حمله هوایی به ایران می پردازد. نبود مدارک کافی در مورد وجود تاسیسات و فعالیتهای مخفی از جمله دلایلی است که پنتاگون از آن برای رد طرح بوش استفاده میکند. عدم تکرار اشتباهی که آمریکا در عراق مرتکب شد نیز بنا به گفته یک مقام آمریکایی اشتباه بودن حمله نظامی به ایران را تائید میکند. ضمن آنکه در یک طرح نظامی باید تمام گزینهها مورد توجه قرار بگیرد. پس توانایی ایران در پاسخگویی به این حملات و احتمال پاسخ تنبیهی مثل قطع صادرات نفت و چهارمین صادرکننده نفت دنیا نیز باید مورد توجه قرار گیرد. یک مقام پنتاگون معتقد است دونالدرامسفلد و همکارانش واقعاً گمان میکنند که میتوانند بدون هیچ هزینهای این کار را انجام دهند و توان رقیب را دست کم میگیرند. به نوشته هرش، رهبران نظامی نیز در مورد طرح بمباران تاسیسات هستهای ایران ابراز نگرانی کردهاند. ویلیام ناش یک ژنرال ارشد بازنشسته آمریکایی که در عراق، بوسنی و کوزو خدمت کرده، معتقد است حمله به ایران، به نیروهای آمریکایی و ائتلاف در عراق ضربه خواهد زد. وی میگوید: اگر ایران را بمباران کنیم آنها نمیتوانند از طریق هوا به مقابله بپردازند پس این کار را از زمین یا دریا انجام میدهند و امکان آن نیز تنها در عراق و خلیج فارس وجود دارد. پس در یک طرح نظامی این احتمال هم باید در نظر گرفته شود. ناش که اکنون عضو شورای روابط خارجی آمریکاست میگوید بمباران ایران نه تنها حمله به شیعیان بلکه حمله به تمام مسلمانان محسوب میشود و میتوان نمونه دیگری از امپریالیسم آمریکایی در خاورمیانه باشد. در مقابل برخی ناظران بر این اعتقادند که تصمیم ایران مبنی بر مقابله میتواند موضع آمریکا در این کشور را تقویت کند چرا که دخالت ایران در عراق باعث ایجاد تفرقه در میان شیعیان و وحدت کردها و سنیها میشود. موقعیت جغرافیایی نیز از عواملی است که میتواند در جنگ به نفع ایران تمام شود. یک مقام ارشد نظامی میگوید ایران همانند عراق که به غیر از مناطق شمالی آن بقیه قسمتها کاملا هموار است، نیست. این امر هدفگیری در جنگ را با مشکل روبرو میکند. سیستمهای دفاع هوایی ایران و لنگرگاهها و تاسیسات این کشور در خلیجفارس بخش دیگری از نگرانیهای طرح حمله هوایی به ایران است. در عین حال متحدان آمریکا در خلیج فارس گمان میکنند حمله به ایران آنها را به خطر میاندازد و بسیاری از طراحان نظامی آمریکا نیز با این مساله موافقند. علاوه بر این در مورد طرح جدید بمباران میان طراحان پنتاگون و متخصصان دیگر اختلاف نظر وجود دارد. "رابرت پیپ" استاد دانشگاه شیکاگو میگوید ما همیشه با ابزارها، تاکتیکها و تدابیر جدیدی روبرو هستیم که در نهایت منجر به شکست میشود. مشکل در نظنز این است که مناطق بسیاری در زیرزمین قرار دارند و حتی اگر پوشش این تاسیسات هم برداشته شود ما قادر نیستیم بدون ضربهزدن به مردمی که در اطراف این تاسیسات هستیم کار را انجام دهیم. بویژه که ایران بخشی از تاسیسات هستهای خود را به شهرها منتقل کرده است. ما حتی نمیدانیم تاسیسات در چه قسمتهایی در زیر زمین قرار دارند. بنا به گفته این استاد دانشگاه در واقع عدم وجود مدارک دقیق هستهای یا در اختیار داشتن دانشمندان هستهای ایران اطمینان بخشی از طرح آمریکا را با مشکل روبرو میکند. یک مقام پنتاگون نیز معتقد است عدم انطباق تاکتیکهای چند جانبه در آمریکا مشکل دیگری در اجرای طرح است. واقعیت این است که بخشهای دیگر به غیر از نیروی هوایی اعتقادی به کارایی این طرح ندارند. یک مقام ارشد اطلاعاتی نیز میگوید: نیروی هوایی سرویسهای دیگر را تحت اختیار خود گرفته اما آنها شدیدا طرح را مورد انتقاد قرار میدهند و واقعیت این است که نیروی هوایی به تنهایی نمیتواند هدفهای مورد نظر را تخریب کند. در کنار مخالفتهای موجود برخی نیز با حمایت از طرح دولت بوش معتقدند آمریکا گزینه بهتری در اختیار ندارد. "پاتریک کلاوسون" کارشناس مسائل ایران و معاون تحقیقاتی موسسه خاور نزدیک واشنگتن میگوید: آمریکا آن چیزی را انجام میدهد که شرکای بینالمللیاش از آن میخواهند. وی میافزاید: توپ الان در زمین ایران و اروپا است و هدف بوش آرام کردن متحدانش و البته چین و روسیه است که رای آنها برای هرگونه اقدام شورای امنیت در مورد ایران ضروری است. سیمور هرش در بخش دیگری از مقاله خود به نامشخص بودن موضعگیری اروپا در صورت شکست مذاکره با ایران میپردازد و به نقل از "مورتن آبرامویچ" از اعضا گروه بینالملل بحران مینویسد: دنیا نسبت به سه سال پیش فرق کرده است و اگر چه اروپا روابط خوبی با ما دارد اما آنها حاضر نیستند وارد جنگ با ایران شوند مگر اینکه متقاعد شوند بوش تلاشهای جامعی برای از سرگیری مذاکرات انجام داده است. علاوه بر این قیمت نفت نیز برای اروپا بسیار مهم است و گمان نمیکنم آنها از گزینه نظامی حمایت کنند. یک دیپلمات اروپایی نیز در گفتوگو با هرش گفته است کشورش حاضر است در مورد نگرانیهای امنیتی ایران مذاکره کند. این دیپلمات معتقد است هیچکس حاضر نیست در صورت ناموفق بودن مذاکرات میان بمباران ایران یا دستیابی ایران به بمب اتم یکی را انتخاب کند. با تاکید چند ساله اسرائیل مبنی بر وجود برنامههای مخفی ایران برای ساخت بمب اتم مقامات این کشور از طرفداران گزینه حمله نظامی به ایران محسوب میشوند. "ایهود اولمرت" نخست وزیر اسرائیل با حضور در کنگره آمریکا ضمن اشاره به ادامه تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای، آن را تهدیدی برای تمامیت اسرائیل توصیف کرد. سفیر سابق آمریکا در اسرائیل میگوید: اسرائیل مایل است شاهد موفقیت دیپلماسی برای حل مساله هستهای ایران باشد. اما آنها میترسند ایران از آستانه هستهای شدن عبور کند و حملات نظامی آمریکا نیز نتواند مانع از پیشرفت هستهای ایران شود. در این صورت آمریکا میتواند با پاکستان، هند یا ایران هستهای زندگی کند اما برای اسرائیل اینگونه نیست. نتیجه آن نیز افزایش تنش میان اسرائیل و ایران خواهد بود. بنا به نوشته هرش در صورت ناموفق بودن مذاکرات، امکان راه میانهای هم وجود دارد که باعث اجتناب از انتخاب گزینه نظامی توسط آمریکا شود. پنتاگون این طرح را ترکیبی از چند گزینه توصیف میکند که نیاز به فرستادن تیمهای ویژه به داخل ایران دارد تا بتوانند آنچه را که ایران انجام میدهد شناسایی کنند. نیروی هوایی نیز این عملیات را پوشش خواهد داد. "گیان دومینکو پیکو" نماینده سازمان ملل در مذاکرات مربوط به آتش بس میان ایران و عراق در سال 1988 و از طرفداران این طرح میگوید: وی و دیگران برخلاف رامسفلد از این رویکرد به شرطی که حیلهای برای تغییر رژیم (در ایران) نباشد حمایت میکنند. وی میافزاید: هدف حل بحران هستهای ایران است. سیمور هرش در پایان به سخنان محمدالبرادعی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای اشاره میکند که چندی پیش گفته بود: آژانس هنوز به نتیجهبخش بودن دیپلماسی امیدوار است. وی با اشاره به درسهایی که دنیا میتواند از جنگ عراق بگیرد گفت: ما باید یاد بگیریم که در مورد ارزیابی اطلاعاتمان دقیق باشیم. باید سعی کنیم قبل از فکر کردن به اقدامات اجباری دیگر به طور کامل از ابزارهای دیپلماتیک برای حل مشکل استفاده کنیم.
وی در بیان تغییر استراتژی آمریکا در خصوص حل مساله هستهای ایران به سخنرانی وزیر خارجه آمریکا در 31 می در خصوص اعلام آمادگی واشنگتن برای پیوستن به چین، روسیه و متحدان اروپاییاش جهت مذاکره مستقیم با ایران در مورد برنامه هستهایاش اشاره میکند. جرج بوش رئیس جمهور آمریکا نیز در سخنرانی 19 ژوئن خود شرط این اقدام را تعلیق کامل غنیسازی اورانیوم و پردازش مجدد در ایران اعلام کرد. اما سوال اینجاست که آیا دولت آمریکا انتظار داشت که ایران با این شرط موافقت کند یا قصد داشت از این اعلام آمادگی به عنوان زمینه دیپلماتیک برای اقدام نظامی استفاده کند. وی در ادامه با استناد به گفته مقامات پنتاگون به نادرست بودن سیاستهای بوش در تصمیم به عملی کردن تهدید ناگفته خود مبنی بر حمایت از حمله هوایی به ایران می پردازد. نبود مدارک کافی در مورد وجود تاسیسات و فعالیتهای مخفی از جمله دلایلی است که پنتاگون از آن برای رد طرح بوش استفاده میکند. عدم تکرار اشتباهی که آمریکا در عراق مرتکب شد نیز بنا به گفته یک مقام آمریکایی اشتباه بودن حمله نظامی به ایران را تائید میکند. ضمن آنکه در یک طرح نظامی باید تمام گزینهها مورد توجه قرار بگیرد. پس توانایی ایران در پاسخگویی به این حملات و احتمال پاسخ تنبیهی مثل قطع صادرات نفت و چهارمین صادرکننده نفت دنیا نیز باید مورد توجه قرار گیرد. یک مقام پنتاگون معتقد است دونالدرامسفلد و همکارانش واقعاً گمان میکنند که میتوانند بدون هیچ هزینهای این کار را انجام دهند و توان رقیب را دست کم میگیرند. به نوشته هرش، رهبران نظامی نیز در مورد طرح بمباران تاسیسات هستهای ایران ابراز نگرانی کردهاند. ویلیام ناش یک ژنرال ارشد بازنشسته آمریکایی که در عراق، بوسنی و کوزو خدمت کرده، معتقد است حمله به ایران، به نیروهای آمریکایی و ائتلاف در عراق ضربه خواهد زد. وی میگوید: اگر ایران را بمباران کنیم آنها نمیتوانند از طریق هوا به مقابله بپردازند پس این کار را از زمین یا دریا انجام میدهند و امکان آن نیز تنها در عراق و خلیج فارس وجود دارد. پس در یک طرح نظامی این احتمال هم باید در نظر گرفته شود. ناش که اکنون عضو شورای روابط خارجی آمریکاست میگوید بمباران ایران نه تنها حمله به شیعیان بلکه حمله به تمام مسلمانان محسوب میشود و میتوان نمونه دیگری از امپریالیسم آمریکایی در خاورمیانه باشد. در مقابل برخی ناظران بر این اعتقادند که تصمیم ایران مبنی بر مقابله میتواند موضع آمریکا در این کشور را تقویت کند چرا که دخالت ایران در عراق باعث ایجاد تفرقه در میان شیعیان و وحدت کردها و سنیها میشود. موقعیت جغرافیایی نیز از عواملی است که میتواند در جنگ به نفع ایران تمام شود. یک مقام ارشد نظامی میگوید ایران همانند عراق که به غیر از مناطق شمالی آن بقیه قسمتها کاملا هموار است، نیست. این امر هدفگیری در جنگ را با مشکل روبرو میکند. سیستمهای دفاع هوایی ایران و لنگرگاهها و تاسیسات این کشور در خلیجفارس بخش دیگری از نگرانیهای طرح حمله هوایی به ایران است. در عین حال متحدان آمریکا در خلیج فارس گمان میکنند حمله به ایران آنها را به خطر میاندازد و بسیاری از طراحان نظامی آمریکا نیز با این مساله موافقند. علاوه بر این در مورد طرح جدید بمباران میان طراحان پنتاگون و متخصصان دیگر اختلاف نظر وجود دارد. "رابرت پیپ" استاد دانشگاه شیکاگو میگوید ما همیشه با ابزارها، تاکتیکها و تدابیر جدیدی روبرو هستیم که در نهایت منجر به شکست میشود. مشکل در نظنز این است که مناطق بسیاری در زیرزمین قرار دارند و حتی اگر پوشش این تاسیسات هم برداشته شود ما قادر نیستیم بدون ضربهزدن به مردمی که در اطراف این تاسیسات هستیم کار را انجام دهیم. بویژه که ایران بخشی از تاسیسات هستهای خود را به شهرها منتقل کرده است. ما حتی نمیدانیم تاسیسات در چه قسمتهایی در زیر زمین قرار دارند. بنا به گفته این استاد دانشگاه در واقع عدم وجود مدارک دقیق هستهای یا در اختیار داشتن دانشمندان هستهای ایران اطمینان بخشی از طرح آمریکا را با مشکل روبرو میکند. یک مقام پنتاگون نیز معتقد است عدم انطباق تاکتیکهای چند جانبه در آمریکا مشکل دیگری در اجرای طرح است. واقعیت این است که بخشهای دیگر به غیر از نیروی هوایی اعتقادی به کارایی این طرح ندارند. یک مقام ارشد اطلاعاتی نیز میگوید: نیروی هوایی سرویسهای دیگر را تحت اختیار خود گرفته اما آنها شدیدا طرح را مورد انتقاد قرار میدهند و واقعیت این است که نیروی هوایی به تنهایی نمیتواند هدفهای مورد نظر را تخریب کند. در کنار مخالفتهای موجود برخی نیز با حمایت از طرح دولت بوش معتقدند آمریکا گزینه بهتری در اختیار ندارد. "پاتریک کلاوسون" کارشناس مسائل ایران و معاون تحقیقاتی موسسه خاور نزدیک واشنگتن میگوید: آمریکا آن چیزی را انجام میدهد که شرکای بینالمللیاش از آن میخواهند. وی میافزاید: توپ الان در زمین ایران و اروپا است و هدف بوش آرام کردن متحدانش و البته چین و روسیه است که رای آنها برای هرگونه اقدام شورای امنیت در مورد ایران ضروری است. سیمور هرش در بخش دیگری از مقاله خود به نامشخص بودن موضعگیری اروپا در صورت شکست مذاکره با ایران میپردازد و به نقل از "مورتن آبرامویچ" از اعضا گروه بینالملل بحران مینویسد: دنیا نسبت به سه سال پیش فرق کرده است و اگر چه اروپا روابط خوبی با ما دارد اما آنها حاضر نیستند وارد جنگ با ایران شوند مگر اینکه متقاعد شوند بوش تلاشهای جامعی برای از سرگیری مذاکرات انجام داده است. علاوه بر این قیمت نفت نیز برای اروپا بسیار مهم است و گمان نمیکنم آنها از گزینه نظامی حمایت کنند. یک دیپلمات اروپایی نیز در گفتوگو با هرش گفته است کشورش حاضر است در مورد نگرانیهای امنیتی ایران مذاکره کند. این دیپلمات معتقد است هیچکس حاضر نیست در صورت ناموفق بودن مذاکرات میان بمباران ایران یا دستیابی ایران به بمب اتم یکی را انتخاب کند. با تاکید چند ساله اسرائیل مبنی بر وجود برنامههای مخفی ایران برای ساخت بمب اتم مقامات این کشور از طرفداران گزینه حمله نظامی به ایران محسوب میشوند. "ایهود اولمرت" نخست وزیر اسرائیل با حضور در کنگره آمریکا ضمن اشاره به ادامه تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای، آن را تهدیدی برای تمامیت اسرائیل توصیف کرد. سفیر سابق آمریکا در اسرائیل میگوید: اسرائیل مایل است شاهد موفقیت دیپلماسی برای حل مساله هستهای ایران باشد. اما آنها میترسند ایران از آستانه هستهای شدن عبور کند و حملات نظامی آمریکا نیز نتواند مانع از پیشرفت هستهای ایران شود. در این صورت آمریکا میتواند با پاکستان، هند یا ایران هستهای زندگی کند اما برای اسرائیل اینگونه نیست. نتیجه آن نیز افزایش تنش میان اسرائیل و ایران خواهد بود. بنا به نوشته هرش در صورت ناموفق بودن مذاکرات، امکان راه میانهای هم وجود دارد که باعث اجتناب از انتخاب گزینه نظامی توسط آمریکا شود. پنتاگون این طرح را ترکیبی از چند گزینه توصیف میکند که نیاز به فرستادن تیمهای ویژه به داخل ایران دارد تا بتوانند آنچه را که ایران انجام میدهد شناسایی کنند. نیروی هوایی نیز این عملیات را پوشش خواهد داد. "گیان دومینکو پیکو" نماینده سازمان ملل در مذاکرات مربوط به آتش بس میان ایران و عراق در سال 1988 و از طرفداران این طرح میگوید: وی و دیگران برخلاف رامسفلد از این رویکرد به شرطی که حیلهای برای تغییر رژیم (در ایران) نباشد حمایت میکنند. وی میافزاید: هدف حل بحران هستهای ایران است. سیمور هرش در پایان به سخنان محمدالبرادعی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای اشاره میکند که چندی پیش گفته بود: آژانس هنوز به نتیجهبخش بودن دیپلماسی امیدوار است. وی با اشاره به درسهایی که دنیا میتواند از جنگ عراق بگیرد گفت: ما باید یاد بگیریم که در مورد ارزیابی اطلاعاتمان دقیق باشیم. باید سعی کنیم قبل از فکر کردن به اقدامات اجباری دیگر به طور کامل از ابزارهای دیپلماتیک برای حل مشکل استفاده کنیم.