Friday, August 11, 2006
عجب حکایتیه
رنجی که آقای بوش برای حقوق بشر و دموکراسی میکشد ، مرغ زیر خروس نمیکشد. مثلا :
تا وقتی صدام و طالبان ، حقوق بشر و دموکراسی را رعایت می کردند ، آمریکا به آنها کمک می کرد , ولی به محض این که دیدیم رعایت نکردند (!) دخلشان در آمد و اکنون مردم عراق و افغانستان در کمال خوشبختی (!) زندگی می کنند . فقط یه مسئله ای کوچکی که هست این است که آنها از ما می خواهند برای حفظشان از شر طرفداران صدام و طالبان، ارتش آمريکا در آنجا بماند و در کنار این موضوع، آنها مقداری نفت بد بو و سیاه دارند که می خواهند به ما بفروشند و در مقابل ، بازارشان پر از اجناس ما شود. ما عاشق صلح هستیم ولی برای حفظ امنیت خودمان و اسرائیل مجبوریم با حزب الله - که تروریست است - بجنگیم. البته امنیت مردم خاورمیانه و آفریقا و کلا جاهای دیگر به ما مربوط نیست . اصلا میدونین چیه؟ ما آمریکاییها و اروپایی ها همه به کل عاشق صلح هستیم و بهترين گواه بر اين مدعا اين است که در طول ۱۰۰ سال گذشته برای حفظ امنیت خودمان ، دو جنگ خیلی کوچک اول و دوم را که در هر کدام فقط چند صد میلیون نفر کشته شدند (که البته اصلا قابل شما رو نداره ) را راه انداختیم . در جنگ کره هم چون اهالی آنجا از ما کره و ماست و پنیر نمی خریدند ، یه چند میلیون نفر از آنها را کشتیم ( البته به خاطر صلح)! در جنگ ویتنام هم چون می خواستیم بجای فرانسوی ها به بچه های آنها پپسی و کوکاکولا بفروشیم و آن بی تمدن ها قبول نمی کردند، باز هم چند میلیون نفر از آنها را کشتیم و آخرش بی ادب ها ما را بیرون کردند! ۲۰۰-۳۰۰ سال قبل هم چون سرزمین مقدس آمریکا را خدا به ما هدیه داده بود و سرخ پوستان وحشی قبول نمی کردند (حقه بازها می گفتند این جا وطن ماست) مجبور شدیم همه آنها را بکشیم. بعدش هم چون آباد کردن آمریکا سخت بود ، رفتیم سیاه پوستان را در آفریقا را اسیر کردیم و آوردیم تا آدمشون کنیم. بی تربیت ها می گفتند ما می خواهیم آزاد باشیم!! ناچارا مقداری از آنها را کشتیم! البته عاشق صلح و حقوق بشر هستیم مثلا تمام معادن دنیا ، نفتهای دنیا ، بازار دنیا جز منافع ملی و حقوق ماست یعنی در حقيقت حقوق بشری ماست!
رنجی که آقای بوش برای حقوق بشر و دموکراسی میکشد ، مرغ زیر خروس نمیکشد. مثلا :
تا وقتی صدام و طالبان ، حقوق بشر و دموکراسی را رعایت می کردند ، آمریکا به آنها کمک می کرد , ولی به محض این که دیدیم رعایت نکردند (!) دخلشان در آمد و اکنون مردم عراق و افغانستان در کمال خوشبختی (!) زندگی می کنند . فقط یه مسئله ای کوچکی که هست این است که آنها از ما می خواهند برای حفظشان از شر طرفداران صدام و طالبان، ارتش آمريکا در آنجا بماند و در کنار این موضوع، آنها مقداری نفت بد بو و سیاه دارند که می خواهند به ما بفروشند و در مقابل ، بازارشان پر از اجناس ما شود. ما عاشق صلح هستیم ولی برای حفظ امنیت خودمان و اسرائیل مجبوریم با حزب الله - که تروریست است - بجنگیم. البته امنیت مردم خاورمیانه و آفریقا و کلا جاهای دیگر به ما مربوط نیست . اصلا میدونین چیه؟ ما آمریکاییها و اروپایی ها همه به کل عاشق صلح هستیم و بهترين گواه بر اين مدعا اين است که در طول ۱۰۰ سال گذشته برای حفظ امنیت خودمان ، دو جنگ خیلی کوچک اول و دوم را که در هر کدام فقط چند صد میلیون نفر کشته شدند (که البته اصلا قابل شما رو نداره ) را راه انداختیم . در جنگ کره هم چون اهالی آنجا از ما کره و ماست و پنیر نمی خریدند ، یه چند میلیون نفر از آنها را کشتیم ( البته به خاطر صلح)! در جنگ ویتنام هم چون می خواستیم بجای فرانسوی ها به بچه های آنها پپسی و کوکاکولا بفروشیم و آن بی تمدن ها قبول نمی کردند، باز هم چند میلیون نفر از آنها را کشتیم و آخرش بی ادب ها ما را بیرون کردند! ۲۰۰-۳۰۰ سال قبل هم چون سرزمین مقدس آمریکا را خدا به ما هدیه داده بود و سرخ پوستان وحشی قبول نمی کردند (حقه بازها می گفتند این جا وطن ماست) مجبور شدیم همه آنها را بکشیم. بعدش هم چون آباد کردن آمریکا سخت بود ، رفتیم سیاه پوستان را در آفریقا را اسیر کردیم و آوردیم تا آدمشون کنیم. بی تربیت ها می گفتند ما می خواهیم آزاد باشیم!! ناچارا مقداری از آنها را کشتیم! البته عاشق صلح و حقوق بشر هستیم مثلا تمام معادن دنیا ، نفتهای دنیا ، بازار دنیا جز منافع ملی و حقوق ماست یعنی در حقيقت حقوق بشری ماست!