Wednesday, August 09, 2006
پيامد گسترش عملياتی نظامی اسرائيل در لبنان چيست؟
کابينه امنيتی اسراييل با ۹ رای موافق در برابر سه رای ممتنع، گسترش عمليات زمينی ارتش اسراييل در جنوب لبنان را تصويب کرد در حال حاضر، اولويت نخست اسراييل خروج نيروهای حزبالله از جنوب رودخانه ليطانی و خلع سلاح آنهاست به گونهای که قادر به شليک موشک به خاک اسراييل نباشند. اولويت دولت لبنان اما عقب نشينی فوری ارتش اسراييل از خاک لبنان و اعلام آتش بس دائمی است.
چهارشنبه 09 اوت 2006 - 18 مرداد 1385
کابينه امنيتی اسراييل با ۹ رای موافق در برابر سه رای ممتنع، گسترش عمليات زمينی ارتش اسراييل در جنوب لبنان را تصويب کرد.
تصويب گسترش عمليات زمينی از سوی کابينه امنيتی اسراييل، لزوما به معنای آغاز فوری تهاجم زمينی سنگين ارتش اسراييل به جنوب لبنان نيست، چرا که کابينه امنيتی به اهود اولمرت نخست وزير و امير پرتز وزير دفاع اسراييل مجوز داده است که درباره ميزان گستردگی عمليات و زمان آن تصميم بگيرند.
امير پرتز که به عنوان رهبر حزب کارگر اسراييل قاعدتا بايد موضع ملايمتری نسبت به ادامه جنگ داشته باشد، از پيشنهاد دان هالوتس رئيس ستاد ارتش اسراييل مبنی بر لزوم اشغال سرزمينهای بخش جنوبی رودخانه ليطانی در خاک لبنان حمايت میکند. هالوتس اصرار دارد که برای خاتمه جنگ با نتيجهای متفاوت، انجام عمليات زمينی گسترده در جنوب لبنان ضروری است.
اولمرت اما برای آغاز يک تهاجم زمينی گسترده به لبنان تاکنون دو دل بوده است، زيرا از تلفات ارتش اسراييل در چنين عملياتی نگران است و در عين حال از آن بيم دارد که همزمان شدن عمليات زمينی عليه لبنان با تلاشهای شورای امنيت سازمان ملل برای تصويب قطعنامهای به منظور پايان دادن به جنگ، اسراييل را در معرض اتهام اخلال در روند ديپلماسی بينالمللی قرار دهد و منزوی کند.
واقعيت اين است که با وجود تلاشهای ديپلماتيک بينالمللی برای پايان دادن به جنگ لبنان، برای دولت اسراييل بسيار مشکل است که بخواهد دور تازهای از جنگ گسترده زمينی را آغاز کند.
از همين رو، احتمال اينکه کابينه امنيتی اسراييل برای تاثير گذاشتن بر روند فعاليتهای ديپلماتيک در شورای امنيت سازمان ملل و واداشتن دولت لبنان به نرمش بيشتر، تصميم به گسترش عمليات زمينی در خاک لبنان گرفته باشد، بيشتر از اين است که بخواهد در شرايط حاضر ناحيه جنوب رودخانه ليطانی را به اشغال کامل خود درآورد.
با اين حال، همه چيز به نتيجه فعاليتهای ديپلماتيک در شورای امنيت سازمان ملل بستگی دارد. چنانچه شورای امنيت در دو – سه روز آينده بر سر قطعنامهای مرضیالطرفين به توافق برسد، میتوان چشمانداز پايان جنگ را نزديک دانست، اما هر قطعنامهای که رضايت توامان دولتهای اسراييل و لبنان را تامين نکند، اگر هم به تصويب برسد، به سادگی اجرا نخواهد شد.
بحرانی که روز به روز پيچيده تر میشود
در حال حاضر، اولويت نخست اسراييل خروج نيروهای حزبالله از جنوب رودخانه ليطانی و خلع سلاح آنهاست به گونهای که قادر به شليک موشک به خاک اسراييل نباشند. اولويت دولت لبنان اما عقب نشينی فوری ارتش اسراييل از خاک لبنان و اعلام آتش بس دائمی است.
از آنجا که بين اين دو خواسته، فاصله زيادی است، دولت لبنان با پيشنهاد استقرار ۱۵ هزار نيروی ارتش لبنان در جنوب اين کشور، کوشش کرد تا بين دو خواسته فوق پل بزند.
پيشنهاد دولت لبنان در ابتدا با استقبال نسبی آمريکا و اسراييل روبرو شد، اما ظاهرا مشکلات پيچيده اجرايی و ابهامهای آن، ترديد در باره موفقيت آن را اسراييل و آمريکا دامن زد.
دولت لبنان، هنوز مشخص نکرده است که آيا استقرار ارتش لبنان در منطقه جنوب، به معنای عقب راندن رزمندگان حزبالله از اين ناحيه و تحويل گرفتن سلاحهای سنگين و زرادخانههای موشکی آنان است، يا خير.
اگر ارتش لبنان، قصد حفظ موقعيت کنونی نيروهای حزبالله را منطقه جنوب داشته باشد، روشن است که پيشنهاد دولت سينيوره برای اسراييل و آمريکا کافی نخواهد بود و دولت جورج بوش زير بار تغيير پيش نويس قطعنامه پيشنهادی به شورای امنيت بر مبنای طرح سينيوره نخواهد رفت.
اما اگر هدف ارتش لبنان از استقرار در منطقه جنوب، عقب راندن نيروهای حزبالله از آن منطقه و به کنترل در آوردن پايگاههای آنها باشد، در آن صورت، آيا حزبالله به اين امر رضايت خواهد داد؟
اگر حزبالله به اين مساله رضايت دهد، جنگ در لبنان به پايان خواهد رسيد، اما اگر رضايت ندهد، چه؟
آيا ارتش لبنان قدرت و اراده لازم را برای رويارو شدن با حزبالله آن هم در اين شرايط بغرنج دارد؟ اين در واقع همان نکتهای است که آمريکا بر روی آن انگشت گذاشته و طرح سينيوره را برای پايان دادن به جنگ ناکافی دانسته است.
با توجه به مسائل فوق به نظر میرسد که بحران لبنان هر روز پيچيدگیهای بيشتری پيدا میکند به گونهای که طرفهای درگير در جنگ با تناقض روبرو شدهاند.
برای نمونه، حزبالله هم میخواهد موقعيت نظامی خود را به کلی از دست ندهد و هم میخواهد در مقابل دولت سينيوره قرار نگيرد. دولت سينيوره نيز هم علاقهمند است که حزبالله خلع سلاح شود و هم نمیخواهد که اين اقدام به معنای پيروزی اسراييل در جنگ تلقی شود. آمريکا و فرانسه نيز، هم میخواهند دولت سينيوره را تقويت کنند و هم خواهان دستيابی اسراييل به هدف اعلام شدهاش هستند.
در اين ميان دولت اسراييل هم از يک سو میخواهد پيروز مطلق ميدان باشد و از ديگر سو میخواهد بخشی از اين پيروزی را از راه ديپلماتيک کسب کند.
اين تناقضات ممکن است حل بحران از راه ديپلماسی را در شرايط حاضر به بن بست کامل بکشاند و اسراييل را به اشغال کامل جنوب لبنان با همه مخاطرات آن ترغيب کند. هالوتس بر اين تصور است که تغيير شرايط بر روی زمين بهترين راه پايان دادن به جنگ به نفع اسراييل است، اما حتی اولمرت هم نسبت به اين صحت اين تصور ترديد دارد.
منبع: bbc
کابينه امنيتی اسراييل با ۹ رای موافق در برابر سه رای ممتنع، گسترش عمليات زمينی ارتش اسراييل در جنوب لبنان را تصويب کرد در حال حاضر، اولويت نخست اسراييل خروج نيروهای حزبالله از جنوب رودخانه ليطانی و خلع سلاح آنهاست به گونهای که قادر به شليک موشک به خاک اسراييل نباشند. اولويت دولت لبنان اما عقب نشينی فوری ارتش اسراييل از خاک لبنان و اعلام آتش بس دائمی است.
چهارشنبه 09 اوت 2006 - 18 مرداد 1385
کابينه امنيتی اسراييل با ۹ رای موافق در برابر سه رای ممتنع، گسترش عمليات زمينی ارتش اسراييل در جنوب لبنان را تصويب کرد.
تصويب گسترش عمليات زمينی از سوی کابينه امنيتی اسراييل، لزوما به معنای آغاز فوری تهاجم زمينی سنگين ارتش اسراييل به جنوب لبنان نيست، چرا که کابينه امنيتی به اهود اولمرت نخست وزير و امير پرتز وزير دفاع اسراييل مجوز داده است که درباره ميزان گستردگی عمليات و زمان آن تصميم بگيرند.
امير پرتز که به عنوان رهبر حزب کارگر اسراييل قاعدتا بايد موضع ملايمتری نسبت به ادامه جنگ داشته باشد، از پيشنهاد دان هالوتس رئيس ستاد ارتش اسراييل مبنی بر لزوم اشغال سرزمينهای بخش جنوبی رودخانه ليطانی در خاک لبنان حمايت میکند. هالوتس اصرار دارد که برای خاتمه جنگ با نتيجهای متفاوت، انجام عمليات زمينی گسترده در جنوب لبنان ضروری است.
اولمرت اما برای آغاز يک تهاجم زمينی گسترده به لبنان تاکنون دو دل بوده است، زيرا از تلفات ارتش اسراييل در چنين عملياتی نگران است و در عين حال از آن بيم دارد که همزمان شدن عمليات زمينی عليه لبنان با تلاشهای شورای امنيت سازمان ملل برای تصويب قطعنامهای به منظور پايان دادن به جنگ، اسراييل را در معرض اتهام اخلال در روند ديپلماسی بينالمللی قرار دهد و منزوی کند.
واقعيت اين است که با وجود تلاشهای ديپلماتيک بينالمللی برای پايان دادن به جنگ لبنان، برای دولت اسراييل بسيار مشکل است که بخواهد دور تازهای از جنگ گسترده زمينی را آغاز کند.
از همين رو، احتمال اينکه کابينه امنيتی اسراييل برای تاثير گذاشتن بر روند فعاليتهای ديپلماتيک در شورای امنيت سازمان ملل و واداشتن دولت لبنان به نرمش بيشتر، تصميم به گسترش عمليات زمينی در خاک لبنان گرفته باشد، بيشتر از اين است که بخواهد در شرايط حاضر ناحيه جنوب رودخانه ليطانی را به اشغال کامل خود درآورد.
با اين حال، همه چيز به نتيجه فعاليتهای ديپلماتيک در شورای امنيت سازمان ملل بستگی دارد. چنانچه شورای امنيت در دو – سه روز آينده بر سر قطعنامهای مرضیالطرفين به توافق برسد، میتوان چشمانداز پايان جنگ را نزديک دانست، اما هر قطعنامهای که رضايت توامان دولتهای اسراييل و لبنان را تامين نکند، اگر هم به تصويب برسد، به سادگی اجرا نخواهد شد.
بحرانی که روز به روز پيچيده تر میشود
در حال حاضر، اولويت نخست اسراييل خروج نيروهای حزبالله از جنوب رودخانه ليطانی و خلع سلاح آنهاست به گونهای که قادر به شليک موشک به خاک اسراييل نباشند. اولويت دولت لبنان اما عقب نشينی فوری ارتش اسراييل از خاک لبنان و اعلام آتش بس دائمی است.
از آنجا که بين اين دو خواسته، فاصله زيادی است، دولت لبنان با پيشنهاد استقرار ۱۵ هزار نيروی ارتش لبنان در جنوب اين کشور، کوشش کرد تا بين دو خواسته فوق پل بزند.
پيشنهاد دولت لبنان در ابتدا با استقبال نسبی آمريکا و اسراييل روبرو شد، اما ظاهرا مشکلات پيچيده اجرايی و ابهامهای آن، ترديد در باره موفقيت آن را اسراييل و آمريکا دامن زد.
دولت لبنان، هنوز مشخص نکرده است که آيا استقرار ارتش لبنان در منطقه جنوب، به معنای عقب راندن رزمندگان حزبالله از اين ناحيه و تحويل گرفتن سلاحهای سنگين و زرادخانههای موشکی آنان است، يا خير.
اگر ارتش لبنان، قصد حفظ موقعيت کنونی نيروهای حزبالله را منطقه جنوب داشته باشد، روشن است که پيشنهاد دولت سينيوره برای اسراييل و آمريکا کافی نخواهد بود و دولت جورج بوش زير بار تغيير پيش نويس قطعنامه پيشنهادی به شورای امنيت بر مبنای طرح سينيوره نخواهد رفت.
اما اگر هدف ارتش لبنان از استقرار در منطقه جنوب، عقب راندن نيروهای حزبالله از آن منطقه و به کنترل در آوردن پايگاههای آنها باشد، در آن صورت، آيا حزبالله به اين امر رضايت خواهد داد؟
اگر حزبالله به اين مساله رضايت دهد، جنگ در لبنان به پايان خواهد رسيد، اما اگر رضايت ندهد، چه؟
آيا ارتش لبنان قدرت و اراده لازم را برای رويارو شدن با حزبالله آن هم در اين شرايط بغرنج دارد؟ اين در واقع همان نکتهای است که آمريکا بر روی آن انگشت گذاشته و طرح سينيوره را برای پايان دادن به جنگ ناکافی دانسته است.
با توجه به مسائل فوق به نظر میرسد که بحران لبنان هر روز پيچيدگیهای بيشتری پيدا میکند به گونهای که طرفهای درگير در جنگ با تناقض روبرو شدهاند.
برای نمونه، حزبالله هم میخواهد موقعيت نظامی خود را به کلی از دست ندهد و هم میخواهد در مقابل دولت سينيوره قرار نگيرد. دولت سينيوره نيز هم علاقهمند است که حزبالله خلع سلاح شود و هم نمیخواهد که اين اقدام به معنای پيروزی اسراييل در جنگ تلقی شود. آمريکا و فرانسه نيز، هم میخواهند دولت سينيوره را تقويت کنند و هم خواهان دستيابی اسراييل به هدف اعلام شدهاش هستند.
در اين ميان دولت اسراييل هم از يک سو میخواهد پيروز مطلق ميدان باشد و از ديگر سو میخواهد بخشی از اين پيروزی را از راه ديپلماتيک کسب کند.
اين تناقضات ممکن است حل بحران از راه ديپلماسی را در شرايط حاضر به بن بست کامل بکشاند و اسراييل را به اشغال کامل جنوب لبنان با همه مخاطرات آن ترغيب کند. هالوتس بر اين تصور است که تغيير شرايط بر روی زمين بهترين راه پايان دادن به جنگ به نفع اسراييل است، اما حتی اولمرت هم نسبت به اين صحت اين تصور ترديد دارد.
منبع: bbc